"گلوریا" زنی جوان است که در دوران رکود اقتصادی زندگی می کند.او در زندگی اش احساس ناامیدی کرده و در گذشته چندین بار مورد خیانت قرار گرفته.پس از اقدام به خودکشی،او متوجه یک مجله سینمایی شده و راهی هالیوود می شود تا تبدیل به یک بازیگر شود."رابرت" شهروند هالیوود است که تلاش می کند تبدیل به یک کارگردان شود.آنها با یکدیگر برخورد کرده و...
زوجی ساده لوح به همراه یک کودک در راه سن آنتونیو برای خرید یک مزرعه وارد شهری می شوند.بازی پوکری در شهر میان ثروتمندترین مردان منطقه برگزار می شود.مرد با اینکه بازیکن خوبی نیست وارد مسابقه شده و همه پول خانواده را شرط بندی می کند و...
یک سیاستمدار سالخورده تلاش می کند برای آخرین بار در دورانی که تلویزیون نقش مهمی در بازیهای سیاسی ایفا می کند، به عنوان شهردار یکی از شهرهای آمریکا انتخاب شود...
"نانسی آرچر" زنی ثروتمند است که زندگی ناموقی به همسر خود "هری" که وقتی به پول نیاز داشت سراغش می آید را سپری می کند.او بطور اتفاقی در جاده با گویی بزرگ برخورد می کند و به شکلی باور نکردنی بزرگ می شود و...
"جوئی اونز"، خوشتیپ، بامزه، جذاب و با استعداد است. وقتی او با "ورا سیمپسون"، عضو سابق گروه کر که اکنون بیوه ثروتمندی است برخورد می کند، علاقه شدیدی بین آنها شکل گرفته و...
"دکتر هون" آهگساز محبوب جازی است که در خانه ای نزدیک به املاک خانواده همسر سابقش "تریسی لرد" زندگی می کند.او در آستانه ازدواج با مردی متعد تر از "دکس" است اما او می خواهد بار دیگر قلب "ترسی" را به دست بیاورد و...
در انگلستان قرن یازدهم، "شاه ادوارد" می خواهد تا "لرد لئوفریک" ساکسون با یک زن منفور نورمن ازدواج کند، اما وقتی او از اینکار امتناع می کند، پادشاه دستور زندانی کردنش را صادر می کند. در زندان او با "گودوینا" دختر داروغه آشنا شده و با هم ازدواج می کنند و...
پروفسور "هنرى جارود" (پرايس) با موم مجسمه هايى واقع نما از شخصيت هاى تاريخى می سازد. پس از ماجراهايى او كه سلامت عقلى خود را از دست داده براى جلوه ى هر چه جاندارتر و گيراتر مجسمههايش از جسد آدمهايى كه به دليل شباهت به مشاهير تاريخى، قربانى او شده اند استفاده می كند و آنان را با موم می پوشاند...
در سال ۱۹۲۷، دان لاکوود و لینا لامونت یک زوج مشهور هنری هستند. اما لینا عشق روی صحنه را با عشق واقعی اشتباه می گرد. دان همراه شریک قدیمی خود کاسمو، تلاش زیادی کرده تا به جایی که امروز در آن قرار دارد برسد. دان آهنگ های زیبایی را در جدیدترین فیلم خود و لینا می خواند. اما با وجود تلاش های بسیار لینا، باز هم صدای کس دیگری را روی او می گذارند. کتی سلدن به عنوان یک بازیگر بلندپرواز وارد صحنه می شود و دان حین کار با او در فیلم، عاشق او می شود. آیا کتی مراتب موفقیت را طی می کند یا این که دچار سقوطی که شایسته ی آن است می شود؟
جوان مهربانى به نام « الوود پ . داود » ( استوارت )، شبى با يك خرگوش غولپيكر به نام « هاروى » ملاقات مى كند و با او دوست مى شود. از اين پس، « هاروى » همه جا « الوود » را همراهى مى كند...
"استنلی بنکس" پدر مغرور "کی" روز ازدواج او را به یاد می آورد.آن روز با اعلام نامزدی او شروع شد و مشکلات و غافلگیریهای این ازدواج در فیلم به تصویر کشیده می شود...
در بحبوحه جنگهاى داخلى امريكا .« مايك مكوم » ( فلين ) را ، به رغم شجاعتهايش ، از ارتش شمالى ها بيرون مىاندازند و او هم آرام آرام به كارهاى خلاف روى مىآورد . تا اين كه به نوادا مىرود و پس از راه انداختن قمارخانهاى بزرگ با مردى به نام « استنلى مور » ( بنت ) در معدن نقره ى او شريك مى شود .
یک استاد موسیقی به نام "کریستین ردکلیف" تصور می کرد "کارل نواک" در جنگ کشته شده است. "کریستین" او را بسیار دوست داشته و اصرار به ازدواج با او دارد. در مراسم پذیراییشان؛ معشوق سابقش به "کارل" پیشنهاد اجرای تنها در کنسرت جدیدش را می دهد و...