پس از به وجود آمدن مشکلاتی که باعث ایجاد رعب و وحشت در میان مردم شد ، مردی پیدا می شود که ادعا می کند پاسخ مشکلات را دارد و زنی هم از او حمایت می کند ، اما کسانی هستند که دست به هر کاری می زنند تا او را نابود کنند و برعکس کسانی هم هستند که از جانشان می زنند تا از وی دفاع کنند و…
پس از آزادی از زندان به دلیل ضرب و شتم وحشیانه یک مرد سیاهپوست، دانی، بوکسور جوان سفیدپوست، توسط پدر قربانیش، جورج، برای مبارزه ای با یک حریف با استعداد و انتقام جو، اوسی، مربیگری می کند ...
زوج جوانی به نام «جیمی» و «لیزا» بسته ای بی نام و نشان حاوی یک عروسک خیمه شب بازی به نام «بیلی» دریافت می کنند. چندی بعد لیزا به طرز مشکوکی به قتل می رسد و «جیمز» برای کشف راز قتل «لیزا» به شهر زادگاهش می رود…
به پنج نفر پیشنهاد می شود یک میلیون دلار دریافت کنند تا شش ماه را با هم در یک عمارت منزوی بگذرانند، در حالی که دوربین ها هر حرکت آنها را تماشا می کنند.
يک مامور امنيتی به اسم ديويد دان زمانيکه با قطار در حال بازگشت از محل کار به منزلش است، ناگهان قطار از خط خارج شده و دچار تصادم شديدی می شود. اما از بين صد و سی و دو نفر مسافر قطار تنها ديويد است که بطور معجزه آسایی بدون اينکه حتی يک زخم کوچک بر روی بدنش بوجود آمده باشد زنده می ماند. مدتی بعد يک کلکسيونر کتابهای کاميک به اسم اليجا پرايس که بخاطر استخوانهای شکننده ای که دارد به آقای شيشه ای معروف شده با او تماس می گيرد و فرضيه باور نکردنی ای را با ديويد مطرح می کند: او معتقد است که ديويد يک ابرقهرمان است که بدنش هيچ صدمه ای نمی بيند.
"ایمی" و "لو" مادر خود را در تصادف رانندگی از دست داده اند، اکنون آنها با پدر بزرگشان زندگی میکنند و از طریق رسیدگی به اسب ها و محبت به آنها خاطرات مادرشان را زنده نگه میدارند و ...