سلست، داستان عاشقانهای است که در فضایی زیبا و استوایی اتفاق میافتد. یک خواننده اپرای مشهور، پس از مرگ همسرش، با بازگشت پسرش، امید را دوباره پیدا میکند. اما آنها باید با چالشهای زیادی روبرو شوند، از جمله یک بیماری مرموز که جهان را تهدید میکند...
دنی بریس ( جیسون استاتم ) یک عضو سابق نیروهای ویژه بریتانیا است که بعد از انجام ماموریت های متعدد خود را بازنشسته کرده است. البته این بازنشستگی چندان دوامی ندارد زیرا بزودی پی می بریم که یک شیخ ( رادنی عفیف ) دوست و مربی سابق دنی ( رابرت دنیرو ) را دستگیر کرده و درخواستی هم مطرح کرده که انجامش چندان کار راحتی نیست. شیخ می خواهد تا نیروهای بریتانیایی که پسر او را به قتل رسانده اند به شکلی که تداعی کننده رخ دادن تصادف باشد، کشته شوند! تمام این اتفاقات سبب می شود تا دنی بار دیگر لباس کار را بر تن کند و به دنبال آزادی مربی سابقش باشد و …
این بار هم مانند دو قسمت قبلی سرزمین های نارنیا توسط نیروهای شیطانی به شدت در خطر است و بچه های انگلیسی به طریقی پا بر این سرزمین می گذارند تا بتوانند با پیدا کردن هفت شمشیر جادویی و طی یک سفر دریایی بسیار خطرناک باری دیگر منجی نارنیا شوند...
یک وکیل سابق که اکنون ماهیگیر شده است، شاهد غرق شدن قایق ماهیگیری خود توسط صاعقه میشود. شرکت بیمه او ادعا میکند که این"اقدام خدا" بوده است. آیا باید از شرکت بیمه یا خدا/کلیساها شکایت کند؟..
در میانه های سالهای 1800 "اسکار" کشیشی جوان است که احساس کرده خدا به او از طریق نشانه ای گقته خانواده اش را ترک کند و به کلیسایی در انگلستان بپیوندد."لوسیندا" نوجوانی استرالیایی است که ثروت زیادی به ارث برده.او یک کارخانه شیشیه سازی می خرد و تصمیم می گیرد رویایش برای ساختن کلیسایی تماما از شیشه را به حقیقت برساند و...