ماجرای فیلم ادامه قسمت اول (Night at the Museum 2006) است که حول و هوش اتفاقاتی است که در موزه اسمیتسونیان واشنگتن رخ میدهد .(بن استیلر) که بعد ازاتفاقات داستان اول از شهر خارج شده بعد از گذشت چند وقت به شهر بر میگرده و متوجه میشه که موزه قبلی تعطیل شده و تمام اشیاء عتیقه این موزه به موزه جدیدی در واشنگتن انتقال پیدا کرده . شخصیتهای جدید این قسمت ماجراهای جالب و خنده داری رو رقم میزنن که هر بیننده ای رو به خودش جلب میکنه …
دکتری بنام "پینکوس"، دچار مرگ مغزی می شود اما بطورمعجزه آسایی پس از ۷ دقیقه دوباره به زندگی باز می گردد. او می فهمد که پس از این اتفاق دارای توانایی رنج آوری شده است و آن دیدن ارواح است. و از آن بدتر اینکه این اواح از او تقاضا هایی هم دارند، مخصوصا "فرانک هیلاری"که از او می خواهد از ازدواج همسر بیوه اش با نامزد جدیدش جلوگیری کند ...
«لري ديلي» (استيلر) کاري را به عنوان نگهبان شب موزه ي تاريخ طبيعي قبول مي کند اما در نخستين شب نگهباني اش در مي يابد که چه کار مشکلي دارد: شب که فرا مي رسد يک طلسم مصري، اشيا و فيگورهاي مومي را زنده مي کند!....
داستان به سال ۱۹۴۴ یعنی ۵ سال پس از شروع جنگ جهانی دوم بازمیگردد. جایی که یک کبوتر جوان به نام بیباک در آرزوی تبدیل شدن به یک قهرمان بزرگ است. در همین حین او خبردار میشود که سرویس رویال کبوترهای خانگی در حال استخدام نیرو است. گروهی که به سادگی هر کبوتری نمیتواند عضو آن شود و
هفتاد و هفتمین مراسم گلدن گلوب به افتخار بهترینهای فیلم و تلویزیون آمریکا در سال 2019، در 5 ژانویه 2020 و به انتخاب انجمن مطبوعات خارجی هالیوود در هتل بورلی هیلتون بورلی هیلز، کالیفرنیا برگزار شد
این انیمیشن داستان چهار بچه خانواده "ویلوگبی" را دنبال میکند که متوجه میشوند بهتر است روی پای خود بایستند و به همین منظور نقشه میکشند تا پدر و مادر خودخواه خود را به تعطیلاتی به دور دنیا بفرستند اما …
گروهی مستندساز به دنبال سوژهای جدید میگردند و به یک روزنامه رو به موت در غرب میانه آمریکا برمیخورند. آنها تلاشهای ناشر روزنامه را برای احیای آن با استفاده از خبرنگاران داوطلب دنبال میکنند.
هانا هاوارد، مدیرعامل شرکت فینلی کریدیک، با خبر تعطیلی شعبهاش و الزام به کار از راه دور، وارد شرایط بحرانی میشود. او برای حفظ تیم کاریاش که مانند خانوادهاش هستند، قولهایی میدهد که نمیتواند به آنها عمل کند.
داستان این سریال درباره گروهی کارمند هستندکه در شرکتی مشغول به کارند. هر یک از این افراد عیبی منحصر به فرد دارند و در راس آنها رئیس آنهاست که بیش از دیگران عیب دارد.
داستان سریال درباره شرکتی است که با مشکلات مالی رو به رو است و تصمیم به کاهش تعداد شُعب خود میگیرد و حال سریال مروری بر زندگی روزمره کارکنان شرکت دارد...
داستان سریال Derek درون خانه سالمندانی را به دور از هیاهوی دنیای بیرونش به تصویر می کشد که در آن اتفاقات مختلفی در روابط بین اعضای این جامعه کوچک و افرادی که به دلایل مختلف به آن رفت و آمد می کنند روی می دهد که شخصیت اصلی ماجرا که عمده داستان از زاویه دید او بیان می شود مستخدم ساده,خوش قلب و دوست داشتنی به نام Derek Noakes است که فراتر از وظایف شغلیش با سالمندان مرکز رابطه احساسی و صمیمی برقرار کرده است و در واقع این مکان برای او تنها جایی است که به آن تعلق دارد چرا که در خارج از این آسایشگاه او را به دلیل ظاهر ساده و اوتیسمیش (نوعی بیماری روانی) طرد کرده و مورد تمسخر قرار می دهند...
برت کارل پیلکینگتن زندگی سرپایی دارد. با وجود اینکه هیچ سفری انجام نداده است، اما از زندگی کردن با چیزهایی که به نظرش مایه آرامش است لذت میبرد. چیزهایی که اساساً بریتانیایی باشند.
اندی میلمن یه بازیگر جاه طلب هستش که با وجود یه کارگزار بی مصرف افت شدیدی توی بازیگری داشته ولی تمام تلاششو میکنه تا این شکستها و خجالتها را جبران کنه و به دوران اوجش برسه...