در تابستان 1979 منطقه ی پنجاه و یکم نیروی هوایی ایالات متحده ی آمریکا بسته می شود تمامی تجهیزات و ادوات آن به یک مکان دیگر انتقال داده شده و یک محموله ی فوق امنیتی و خاص با قطار به پایگاه نظامی محرمانه ی اوهایو فرستاده می شود .اما در نزدیکی یک دهکده انفجاری بزرگ در قطار رخ می دهد و ...
آنی دختری محبوب است که به زودی ازدواج خواهد کرد. او لیلیان را از میان دوستانش به عنوان کمک خود انتخاب مب کند اما از آنجا که او دختری دوست داشتنی و محبوب بین تمام دوستانش است، دوستان او تصمیم میگیرند که هر کدام به نحوی به آنی کمک کنند که این عدم هماهنگی بین آنها، در روز عروسی مشکلات بزرگ و خنده داری به وجود می آورد …
یک کمدی نامتعارف درباره یک پسر معقول و درست کار بنام "ری" که یک زندگی بن بست مانند در شهر ترونا دارد. زمانی که ری از سوی یک غریبه تشویق می شود، دوباره شروع می کند به رویا پردازی و...
داستان سه بازیگر که متوجه می شوند نقش آفرینی آنها در فیلم «خانه برای پوریم»، درامی که در اواسط دهه ۱۹۴۰ آمریکای جنوبی اتفاق میافتد، سر و صدایی در فصل جوایز ایجاد میکند...
در آینده ای دور یک گروه قدرتمند به اسم «اتحادیه» بر کهکشان حکومت می کنند. این گروه که بصورت استبدادی بر تمام سیارات تسلط دارد همواره در تلاش هستند تا مخالفان و شورشیان را سرکوب کنند. یک گروه از این شورشیان به فرماندهی کاپیتان «مالکوم» سوار بر یک سفینه قدیمی با نام «سرنیتی» سعی دارند تا از دست نیروهای اتحادیه بگریزند. در همین زمان دختری به اسم «ریور» که قادر به خواندن ذهن افراد است موفق می شود ذهن گروهی از سیاستمداران اتحادیه را خوانده و پی به اسرارشان ببرد. به همین خاطر او به کمک برادرش «سایمن» از دست نیروهای اتحادیه و به خصوص مامور بی رحمی به اسم «آپریتیو» گریخته و در ادامه آنها به سفینه سرنیتی پناهنده می شوند...
زمانی که دو سارق بانک از زندان فرار میکنند به شهر کوچکی میروند که در آنجا آنها را با یک زوج اشتباه میگیرند. بنابراین این دو از این فرصت استفاده میکنند و با سر هم کردن دروغ های مختلف، روی نقشه سرقت بعدیشان کار میکنند، اما...
داستان فیلم درباره اندی تاکرمن است که به اصرار مربی سابق خود و مالک کمپ جادو ، روی پرستون ، به امید بازگشت دوباره حرفه خود به اردوگاه جوانان خود برمی گردد که...
داستان دختری ناامید به نام آنا که وقتی همسایه ای خوش تیپ در آن طرف خیابان نقل مکان می کند، کور سوی امید در دلش روشن می شود و زندگی او از یکنواختی خارج می شود.
سریال داستان پسری است به اسم "ند". "ند" ۹ سالشه که متوجه میشود توانایی خارقالعادهای دارد: میتواند موجودات مرده را تنها با یک بار لمس کردن زنده کند . "ند" اما خبر از محدودیتهای این موهبت نداره. همان روز مادر "ند" میمیرد و ند هم زندهاش میکند. یکدقیقهی بعد پدر دختر همسایه میمیرد. شب موقعی که مادرش میبوسدش، مادرش هم میمیرد. محدودیتها اینهاست: ۱- اولین تماس زنده میکند و دومین تماس جان رو میگیرد، برای همیشه. ۲- اگه موجودی را که زنده کرده ظرف یک دقیقه دوباره برنگرداند یکی دیگر به جاش خواهد مرد. "ند" البته عاشق دختر همسایه هم بوده. ۱۸ سال بعد، "ند" شده یک pie-maker موفق و منزوی. تقریبا با هیچ کس رابطهای ندارد. یه کارآگاه خصوصی به اسم "امرسون کد " اتفاقی متوجه توانایی ند میشود و با هم شروع به کار میکنند، به این شکل که "امرسون" پروندههای قتل رو پیدا میکند، "ند" هم با زنده کردن مقتول و پرسیدن چندتا سوال به حل پرونده کمک میکند. یکی از پروندهها مربوط میشود به قتل دختری روی قایق تفریحی. دختری به اسم "چارلوت چاک چارلز" دختر همسایهی "ند"، عشق دوران کودکیش که پدرش را اتفاقی کشته بود...