یک مراسم اعطای جوایز سینمایی است که توسط امتیوی از سال ۱۹۹۲ هرساله برگزار میگردد. از ویژگیهای این مراسم حضور افراد مشهور و اجرای موسیقی است. در این مراسم سالانه نامزدها را، تولیدکنندگان و مدیران اجرایی ام تی وی انتخاب میکنند، اما برندگان به صورت برخط توسط عموم مردم برگزیده میشوند. در حال حاضر رایگیری از طریق وبگاه رسمی ام تی وی از طریق یک لینک ویژه انجام میشود.
داستان فیلم در مورد دو کارگر بزرگراه است که بیشتر وقتشان را در خارج از شهر می گذرانند. بعد از مدتی این دو می فهمند که در بعضی موضوعات با هم اختلاف نظر دارند و ...
داستان فیلم از جایی آغاز می شود که ست روگن در فرودگاه منتظر دوست قدیمی اش جی بروشل است که از کانادا به لس آنجلس آمده تا مدتی در کنار روگن باشد. رابطه روگن و بروشل مدتهاست که تا حدودی تیره شده و به همین جهت روگن از بروشل درخواست می کند تا به مهمانی بزرگی که در خانه جیمز فرانکو ترتیب داده شده بروند تا کمی خوشگذرانی کرده و شاید هم گذشته را فراموش کنند...
یک مامور پذیرش دانشگاه پرینستون به نام پورتیا قرار است که ترفیع رتبه پیدا کند اما هنگامی که او با یک دانشجوی تازه وارد آشنا می شود که احتمال دارد بچه خود او باشد که او را در کودکی رها کرده، این ترفیع رتبه به خطر می افتد و …
در این مستند به اماکن مختلف و افراد گوناگون مصاحبه میشود و سعی بر این میرود که توضیح داده شود که چه چیز افرادی با ویژگیهای متفاوت تولید میکند ,مثلا مردی که ریش های او بسیار بلند است و ...
این فیلم داستان مردی را روایت می کند که به تازگی از کار خود اخراج شده و تصمیم می گیرد به همراه همسرش به جورجیا که کودکی خود را در آنجا گذرانده برگردد. آنها در تاریکی شب در جاده دچارحادثه شده و مجبور می شوند تا شب را در هتلی که در نزدیکی محل حادثه وجود دارد اقامت کنند اما وقتی وارد هتل می شوند متوجه می شوند که آن هتل در اصل کمپین آدمهای “هیپی” است و
نِد ، مرد جوانی است که به دلیل خرید و فروش مواد مخدر به زندان افتاده. وی بعد از تحمل مدتی بودن در زندان به دلیل رفتار خوبش از زندان آزاد می شود و سراغ زندگی ایی که داشته می رود. اما این زندگی دستخوش تغییرات بسیاری شده؛ دوست دختر نِد او را ترک کرده و حالا هیچ چیز برای نِد باقی نمانده است. نِد که حالا بیکار و بی خانمان شده، تصمیم می گیرد تا نزد ۳ خواهرش برود تا مدتی را با آنها زندگی کند اما ورود نِد به زندگی خواهرانش مشکلاتی را پدید می آورد و…
فیلمی در مورد دختری ورزشکار به اسم لیزاست که بعد از اینکه از تیم ملی سافت بال خط میخوره دچار افسردگی میشه. او با دو پسر آشنا میشه، یکی متی (ویلسون) که یک بیسبال باز معروفه و پولش از پارو بالا میزنه ولی کمی خل و چله، و یکی هم جورج (پائول راد) که به تازگی ورشکسته شده و احتمال رفتن به زندان هم داره. در این گیر و دار لیزا باید انتخاب سختی رو انجام بدهد…
یک شهاب سنگ حاوی مواد آلوده و روغنی از فضا به طور غیر منتظره ای با دختری به نام سوزان برخورد می کند و یکباره قد وی به طور اسرار آمیزی به ۱۵ متر می رسد و…
پیتر بعد از هشت ماه تصمیم به ازدواج با دوست دخترش میگیرد ولی در این میان مشکل مهم این است که پیتر هیچ دوست صمیمی برای خود ندارد که بتواند به عنوان ساقدوش پیتر را همراهی کند! به همین دلیل پیتر دست به کار شده و در اینترنت و … شروع به گشتن کرده و در این میان با مردهای مختلفی قرار میگذارد تا در نهایت بتواند یکی از آنها رابه عنوان ساقدوش انتخاب کند ولی …
دو نماینده پرانرژی که ویژگی های اخلاقی مناسبی ندارند ( راد و اسکات ) تصمیم می گیرند عضو یک اتحادیه شوند. در آنجا آنها یاد خواهند گرفت حتی اگر کسی را دوست نداشته باشند، باید رفتار مناسبی با او داشته باشند…
آهنگ سازي به نام »پيتر« (سيگل) براي فراموش کردن غم جدايي از ستاره ي تلويزيوني، »سارا مارشال« (بل) به هاوايي مي رود. اما از بخت بد »سارا« نيز با دوست جديدش، ستاره ي راک، »آلدوس« (برند) در همان استراحتگاه مورد نظر او اقامت دارد. در اين جا تنها اميد »پيتر« متصدي پذيرش استراحتگاه، دختري به نام »ريچل« (کونيس) است که توجهش به او جلب مي شود.
زندگی با خودت، سریالی در سبک کمدی ساخته تیموتی گرینبرگ و با بازی پل راد است. سریال داستان مردی به نام مایلز را دنبال میکند که برای تبدیل شدن به فردی بهتر، باید تحت یک درمان و آزمایش جدید قرار بگیرد. اما سپس متوجه میشود که یک نسخه جدید و بهبود یافته از خودش جایگزین او شده است. این جانشین به مایلز نشان میدهد که در واقع بدترین دشمن وی، خودش است…
داستان سریال به فیلمی به همین نام بازمیگردد. داستان فیلم از آخرین روز اردوی تابستانه ای در کمپ Firewood در سال 1981 آغاز می شود. در حالی که روز، رو به اتمام است و به زودی همه باید به خانه های خود بازگردند مربیان کمپ در تلاشند تا به روابط ناکام و رقابت های بین خود سر سامانی داده و این مسائل را به نتیجه ای برسانند. در مرکز این ماجراها "بث" مدیرکمپ قرار دارد که عاشق ستاره شناسی به نام "هنری" شده است، اما او فرصتی برای این امور ندارد و در تلاش است تا کمپ را از وقوع فاجعه ای احتمالی نجات دهد. اما داستان سریال که در تابستان همان سال در فضای کمپ می گذرد به وقایع قبل از آخرین روز اردو در کمپ می پردازد...