همانطور که کریستینا رستوران خود را برای شلوغ ترین فصل سال آماده می کند، آزمایش DNA خود را نشان می دهد که یهودی است. این کشف او را به یک خانواده جدید و یک رابطه عاشقانه در طول هشت شب هدایت می کند...
"میلتون" یک پسر بچه 11 ساله به همراه پدر و مادری که درگیر شغل و امور مالی خود هستند ، در حال رشد است ، تا روزی که در مدرسه اش مورد هدفِ یک پسره قلدر میشود ، بعد از این درگیری ، زندگی اش دچار بحران میشود تا زمانی که با پدر بزرگش ملاقات میکند و به او یاد می دهد باید گذشته را فراموش و نگران آینده باشد ..
کریستی و میچ پس از اینکه امیدشان را برای بچهدار شدن از دست میدهند، به رحم اجارهای روی میآورند، به امید اینکه خانوادهای ایدهآل بسازند. با این حال، اعتماد به نفسشان به سرعت متزلزل میشود، وقتی متوجه میشوند که شاید آن زن جوان آنقدرها هم که ابتدا فکر میکردند، کامل نباشد.
عشق دو نوجوان در اردوی تابستانی شکل میگیرد و با گذشت سالها، در همان مکان، اما با دگرگونیهایی در زندگی هر دو، دوباره احیا میشود. آینده اردوگاه و سرنوشت عشق آنها در هالهای از ابهام قرار دارد.
بعد از نجات در حوادث بارو، آلاسکا، استلا السون به لس آنجلس مهاجرت میکند، جایی که عمداً توجه جمعیت خون آشام های محلی را جلب میکند تا انتقام مرگ همسرش، ابن، را بگیرد...
"جورجینا" زنی جوان و جاه طلب است که در لندن زندگی می کند.او متوجه می شود که تنها یک ماه تا بچه دار شدن فرصت دارد.پس از امتحان همه راهها با دوست پسر خود او رو به دوستش "سلم" می آورد...
«اليزابت شورت» (کرشنر) بازيگر تازه کاري بود که در هاليوود دهه ي 1940 تقلا مي کرد اسم و رسمي به هم بزند اما در نهايت سرنوشت تلخ و غم انگيزش بر هر آن چه در مدت کوتاه زندگي حرفه اي اش بدان دست يافته بود، سايه انداخت...
فیلم داستان واقعی زندگی "مایکل آلیگ"، مردی که پس از صحبت در مورد قتل دلال مواد مخدر و هم اتاقی خود در تلویزیون، زندگی اش زیر و رو شد را روایت می کند...
یک کلانتر از کارولینای شمالی در مورد مصرف بیش از حد مواد مخدر تقریباً کشنده یک دختر دانشگاهی تحقیق می کند و بسیاری از جزئیات زشت زندگی او را قبل و در حین نزول به مواد مخدر و هرزگی کشف می کند...
«جیک وایلدر» بعد از بهم زدن رابطه با دوست دخترش، با دوستانش شرط می بندد که می تواند یک دختر زشت بنام «جینی بریجز» را تبدیل به ملکه مجلس رقص دبیرستان بکند و …...
در این کمدی رمانتیک خندهدار، مرد جوانی برای موفقیت به لسآنجلس نقل مکان میکند، اما متوجه میشود که این کار کمی بیشتر از آنچه فکر میکرده، تلاش میخواهد.
مادلین کالیفرنیا، موزه ی تاریخ طبیعی. یکی از نگهبانان امنیتی اخراج شده ی موزه به نام «سام بیلی» (تراولتا)، تصادفاً به یکی از نگهبانان تیراندازی میکند و سپس گروهی از بچههای مدرسهای که برای بازدید موزه آمده اند، و هم چنین گزارش گر تلویزیونی، «ماکس براکت» (هافمن) را گروگان میگیرد. اما حالا «براکت» این ماجرا فرصتی می بیند تا وضعیت شغلی اش را احیا کند…
کمدی سیاهی درباره گروهی بیست و چند ساله که به دنبال عشق و معنا در دهه 90 هستند. این فیلم روی هم اتاقی های دیوید تمرکز می کند، یک پیشخدمت که از کار خود دست کشیده است...
این سریال به سبک اکشن، ماجرایی و هیجانی است. نقش اول این داستان «جک باور» در ادارهٔ CTU (واحد ضد تروریستی) مشغول به کار است و هر فصل یک روز از زندگی او را در حال مبارزه با یک نقشهٔ تروریستی بزرگ و خطرناک نشان می دهد…
دو برادر خون آشام به نام های «استفان» و «دیمن»، که دارای زندگی جاودانه هستند، قرن هاست که میلشان برای نوشیدن خون انسان را مخفی کرده و میان مردم زندگی می کنند. آن ها قبل از اینکه اطرافیان متوجه عدم تغییر سن آن ها شوند، از شهری به شهر دیگر نقل مکان میکنند. اکنون آن دو به شهر ویرجینیا بازگشته اند، همان جایی که به خون آشام تبدیل شدند. استفان پسر شریفی است و خون انسان را به خود ممنوع کرده تا مجبور نباشد کسی را بکشد، اما همواره سعی می کند مراقب اعمال برادر شرورش، دیمن باشد. بعد از آمدن به ویرجینیا، طولی نمی کشد که استفان عاشق یک دختر مدرسه ای بنام «الینا» میشود...
دختر گمشده داستان دختری اغواگر و زیبا به نام «بو» است، که قدرتهای ماورالطبیعه دارد اما چون در بین انسانها زندگی کرده نمی داند چه قدرتهایی دارد. تا اینکه در اولین سـ…س با دوست پسرش خون او را تا آخرین قطرات می خورد و از اینکه قدرت خون آشامی دارد وحشت می کند. با تحقیقاتی که انجام میدهد متوجه میشود که از موجوداتی افسانه ای با نام فی ها است. فی ها موجوداتی خیالی هستن که به عنوان انسان در بین افراد بشر زندگی می کنند و زیبا هستن اما در پس پرده از انسان ها تغذیه می کنند…