"سابرینا فیرچالد" دختر کوچکِ "توماس" راننده خانواده "لاربی" تمام زندگی اش را عاشق "دیوید لاربی" بوده است."دیوید" پسری خوشگذران بوده که هیچگاه به او توجهی نداشته است. "سابرینا" به پاریس سفر کرده و وارد دنیای مُد می شود. پس از مدتی او به عنوان دختری زیبا و جذاب باز می گردد و...
یک هنرمند فرصتی برای رفتن به پاریس دارد و می خواهد نامزد خود را همراه کند. با این حال ، او یک روانپزشک است که در حال حاضر سه بیمار زن دارد که مردها را دوست ندارند. بنابراین ، او خود را به عنوان سه مرد مختلف راهنمایی می کند تا اعتماد آنها را بسنجد و امیدوارم آنها را درمان کند تا نامزدش بتواند با او همراه شود...
"پائولا" تاجر زیبا و موفق چهل ساله ای است.او عمیقا عشق "راجر" شریک پنج ساله اش است."راجر" مرد جذابی است که او را دوست دارد اما برای از دست دادن آزادی اش بسیار خودخواه است.وقتی "پائولا" با "فیلیپ" وکیل 24 ساله و پسر یکی از مشتریان ثروتمندش آشنا می شود،"فیلیپ" عاشق او می شود اما...
پلیسی در یک تعقیب و گریز بروی پشت بام های سان فرانسیسکو کشته می شود و باعث مرگ، کارآگاه اسکاتی فرگوسن است. وی از ارتفاع بشدت می ترسد. او که دچار عذاب وجدان شده است از تشکیلات پلیس بیرون می آید و برای آرامش یافتن به محبوبه اش میچ روی می آورد. میج سعی دارد با مراقبت و دلداری اسکاتی را به خود بیاورد. یکی از رفقای دوران دانشکده، اسکاتی را استخدام می کند تا همسرش را که تمایل به خودکشی دارد را تعقیب کند. ولی رفقیق اسکاتی در واقع تصمیم به کشتن زنش را دارد. همسری که اسکاتی دنبال می کند، در حقیقت معشوقه ی رفیق اسکاتی ” مادلن” است. در حالی که اسکاتی و مادلن به سوی یک بازی موش و گربه ی مرگبار کشیده شده اند، اسکاتی سر از پا نشناخته عاشق مادلن می شود...
لانگ آیلند . زوج ثروتمندى به نام « مود » ( واکر ) و « آلیور » ( هامپدن ) « لارابى » ، دو پسر – « لینوس » ( بوگارت ) و « دیوید » ( هولدن ) – دارند . در املاک خانواده ، رانندهى آنان ، « توماس فئرچایلد » ( ویلیامز ) و دختر جوانش ، « سابرینا » ( هپبرن ) نیز زندگى مىکنند . « سابرینا » که به « دیوید » علاقهمند است از او بىتوجهى مىبیند و …