داستان فیلم در طول جنگ جهانی دوم اتفاق می افتد. جوخه ای از سربازان آمریکائی و فنلاندی به فرماندهی کاپیتان "استون" به ماموریتی برای پیدا کردن انباری زیرزمینی که متعلق به آلمانهاست فرستاده می شوند. آنها حقیقتی وحشتناک را کشف می کنند. بعضی از سربازان آلمانی نامیرا هستند...
در میان قاتلان تنها جک یک پیشه ور حرفه ای است . هنگامی که یکی از ماموریت هایش در سوئد برای این مرد آمریکایی بیش از آنکه تصورش را می کرد سخت تمام می شود تصمیم می گیرد که ماموریت بعدی او آخرین کارش باشد . ماموریت توسط یک زن بلژیکی به نام ماتیلدا اداره می شود . جک هنگامی که به ایتالیا برای انجام ماموریت می رود با زنی به نام کلارا رابطه برقرار می کند و …
قلب داستان به خانواده "کوپلو" میپردازد. پس از چندین مسافرت خسته اند اما هنوز درکنار هم و قوی. این خانواده به گذشته خود افتخار میکنند، در این مسیر بدشانسی های بسیاری داشته اند اما هیچوخت دست از باور به خود نکشیده اند ...
مردي با قطار وارد هلسينکي مي شود. اراذل و اوباش در آن جا به شدت کتکش مي زنند و هر چه دارد مي دزدند. او را به بيمارستان مي برند و در آن جا او را مرده اعلام مي کنند. کمي بعد مرد به خود مي آيد و به راه مي افتد، اما تمامي خاطرات گذشته از ذهن او پاک شده اند ...
در تابستان سال 1941، یک جوخه تخریبی فنلاند، مامور می شوند تا تجهیزات مازاد خود را تسلیم کنند. آنها به خط مقدم منتقل می شوند. صبح روز بعد آنها با صدای اسلحه از خواب بیدار میشوند که نشان از...