امریکا. در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۹۸۸، نوجوانی به نام «دانی دارکو» (جیک جیلنهال) یک شب توی خواب راه می افتد و از خانه خارج می شود و با خرگوش غول پیکر و زشت رویی به نام «فرانک» (دووال) ملاقات می کند که به او می گوید دنیا۲۸ روز و ۶ ساعت و ۴۲ دقیقه و ۱۲ ثانیه ی دیگر نابود خواهد شد …
در حالي که پدر خانواده، افسر نيروي دريايي، دور از خانه به سر مي برد، «مارگارت هال» (سويينتن) سرپرستي سه فرزندش را به عهده دارد. پس از يک درگيري شبانه ميان «بو» (تاکر)، پسر بزرگ و نوجوان خانواده، با مردي مسن تر از خود به نام «داربي» (لوکاس)، «مارگارت» جسد «داربي» را در ساحل پيدا مي کند و آن را به دريا مي اندازد…
دختران تشویق چی یک تیم بسکتبال دبیرستانی در میابند که کاپیتان سابق گروهشان تمامی حرکات تشویقی آن ها را از یک تیم دیگر دزدیده بوده است. اکنون آن ها باید تمام سعی شان را برای جبران این رسوایی در رقابت های سال جدید انجام دهند...
مایکل وودز به دلیل رفتار بدی که با پسر عموی گلهدارش در لسآنجلس داشت، از سوی پدر و مادرش تنبیه شد. آنها او را مجبور کردند تا به مدت یک ماه به مزرعه پسر عمو و خالهاش در خارج از شهر برود.
برادر ادگار (باب هاسکینز) با ظاهری وارسته و همگروه جنایتکارش مورالس (آنتونیو باندراس) ادعا میکنند که جورابهایی را میفروشند که توسط یتیمان نابینا دوخته شدهاند و درآمد حاصل از آن برای حمایت از یتیمخانه استفاده میشود. در واقعیت، ادگار و مورالس دو مرد کلاهبردار هستند که...
زنی که از طرف همسرش مورد آزار و اذیت قرار می گیرد به کالیفرنیا می رود تا نبدیل به یک ستاره سینما شود. از طرفی برادر زاده اش به آلاباما بازگشته و درگیر یک پرونده قتل می شود...
زندگی شخصی یک معلم دبیرستان به واسطه همکاری او با دانش آموزان برای انتخابات مدرسه، و ماجراهایی که در این رابطه در مدرسه رخ می دهد، کمی پیچیده می شود...
سه بزهکار کوچک توسط یک پلیس استخدام می شوند تا به صورت مخفی وارد یک باند مواد مخدر شوند و آن را منهدم کنند. زمانی که پلیسی که آنها را استخدام کرده بود کُشته می شود، آنها دو کار را پیش روی خودشان می بینند. یکی حل کردن معمای قتل افسر پلیس و دیگری منهدم کردن باند مواد مخدر...
«وید» (نولتی)، کلانتر یک شهر کوچک در ایالت نیوانگلند، به صورت نیمه وقت کار می کند و وقت آزادش را به نوش خواری و مصرف مواد می گذراند. همسر سابقش (بت هرت) او را تحقیر می کند و تنها محبوبه اش، «مارجی» (اسپیسک) او را همان طور که هست پذیرفته است. وقتی یک تاجر پولدار در اثر حادثه ای هنگام شکار می میرد، «وید» پرونده اش را با چنان وسواسی دنبال می کند که تمام اطرافیانش تعجب می کنند…
به کری، میتزی و شیکاگو در صورت تبدیل شدن به سوژه آزمایش دکتر بلاک، آزادی مشروط زودهنگام پیشنهاد میشود. او برای ایجاد رفتار خصمانه به زنان دارو می دهد و پس از مدتی زنان بد رفتار می شوند ...