ملکه ى انگلستان ، « الیزابت اول » ( رابسن ) به شجاعترین و پرافتخارترین ناخداى نیروى دریایى خود ، « جفرى تورپ » ( فلین ) ، مأموریت میدهد تا وارد عمل شود و اسپانیایی ها را از تعرض باز دارد.
گروهى از سیاستمداران نابکار ، روستایى ساده لوحى به نام « جفرسن اسمیت » ( استوارت ) را انتخاب میکنند تا جاى سناتورى را که به تازگى درگذشته است بگیرد...
لوئی ناپلئون سوم با کمک به امپراطور ماکسیمیلیان هاپسبورگ برای افزودن مکزیک به امپراتوری خود، از جنگ داخلی آمریکا برای دور زدن دکترین مونرو و گسترش قدرت خود استفاده می کند...
هنگام اسارت « ريچارد شيردل » ( هانتر ) به دست اتريشیها ، شاهزاده ى خبيث ، « جان » ( رينز ) خود را فرمانرواى انگلستان اعلام میكند. شواليه اى به نام « رابين هود » ( فلين ) حاضر نمیشود تن به حكومت او بدهد و با يارانش در جنگل شروود عليه شاه غاصب و عمالش شورش میكند.
تام کانتی، پسر فقیری، و شاهزاده ولز، هویتهای خود را با هم عوض میکنند. اما این تبادل هویت، اتفاقات غیرمنتظرهای را به دنبال دارد و آنها را مجبور میکند تا زندگی یکدیگر را نیز تجربه کنند...
« دكتر گريفين » در حركتى جنونآميز با آزمايش محلولى شيميايى روى خود، نامرئى مىشود و پس از آن با نااميدى، نامزدش ( استوارت ) را ترك مىكند تا دارويى خنثىكننده بيابد...