در سال ۱۸۹۵، اِد دانتس بیگناه به زندان میافتد. او که به حبس در یک زندان منطقهای محکوم شده، برای انتقام گرفتن و فرار از آنجا، مجبور میشود قوانین و شیوههای زندگی یک یاغی را بیاموزد.
زوجی با احیای یک کمپ متروکه، راز هولناکی از 20 سال پیش را برملا میکنند، رازِ دختری جوان که ناپدید شده است. آنها در مواجهه با اتفاقات عجیب و غریب، با تاریکیِ یک جنایت وحشتناک روبرو میشوند...
ناتالی، یک هنرمند مستقل، پس از مرگ پدرش مالکیت موزه خانوادگی را بر عهده می گیرد. او متوجه می شود که موزه در وضعیت مالی بدی قرار دارد و پدرش درگیر برخی از فعالیت های مشکوک بوده است. ناتالی تصمیم می گیرد که حقیقت را کشف کند و موزه را از شر فساد نجات دهد...
یک وکیل جوان برای نجات شغل خود، باید مخفیانه کار کند و به عنوان دانشجوی سال اول در دانشگاه قدیمی خود ثبت نام کند تا به خوبی پسر نوجوان رئیس خود را احیا کند...
یک کمدی مستقل در مورد یک استخر مشترک در لس آنجلس که تبدیل به یک تجربه ی به رویایی برای چهار غریبه می شود که هر کدام در دوراهی زندگی خود قرار دارند و ارتباط غیرمنتظره ای با یکدیگر پیدا می کنند...
یک صاحب سیرک گروهی از دوستان و ستارگان شبکه های اجتماعی را به منظور گرفتن جشن به خانه ی خود دعوت می کند. هر کس بتواند بدون ترسیدن مدت مشخصی را دوام بیاورد، 250 هزار دلار پول گیرش خواهد آمد. اما خطرات ممکن است واقعی تر از آن چیزی باشد که در ابتدا تصور می شد. ستارگان به زودی می فهمند که برای پول رقابت نمی کنند، بلکه برای زندگی خود نیز می بایست مبارزه کنند…
در یک شهر کوچک که اکثر ساکنین آن جزو طبقه کارگر می باشند، دنی یک دانش آموز دبیرستانی سال آخر است که بین دوراهی رفتن به دانشگاه و یا کار کردن کنار پدرش گیر کرده است. برای فرار از واقعیت، دنی و دوستانش برای شرکت در مراسم سالانه ماهگیری شهر، عازم جنگل می شوند و...
"بوون" ملقب به شکارچی جایزه بگیر ، می بایست برای اجرای عدالت جلوی یک قاچاقچی مواد را بگیرد ، اما زمانی دچار مشکل می شود که برای کشتن خودش جایزه تعیین میکنند و ...
"چاک" یک دانش آموز تنها در مدرسه است که باید سال آخر را بدون دوستانش بگذراند. او از دختر زیبا و محبوب مدرسه، "ملیسا" خوشش می آید و برای بدست آوردن قلب او، نقشه میکشد تا با خواهر کوچکترش "ماری" دوست شود و...
دو سال از شروع زندگی استوارت در بین خانواده “لیتل” ها گذشته است. استوارت اکنون به مدرسه می رود و یک خواهر کوچکتر به اسم مارتا نیز دارد و با گربه خانه یعنی “اسنوبال” نیز روابط خوبی دارد…
«خانم و آقاي ليتل» (ديويس و لوري) تصميم مي گيرند به خاطر پسرشان، «جرج» (ليپنيکي)، بچه اي را به فرزندي قبول کنند. آنان در پرورشگاه به موشي (با صداي فاکس) به نام «استوارت» بر مي خورند که مي تواند حرف بزند، راست راست راه برود، لباس تنش کند و تقريبا هر کاري که يک بچه ي آدم مي کند، انجام دهد....