لورن، برای اثبات اینکه مجموعهای از ظروف باستانی باید به قوم پوئبلو تعلق داشته باشد، درگیر میشود. در حالی که در زایون (یک منطقه وطنی در آمریکا) قرار دارد، آدام، یک نگهبان پارک اهل قوم پوئبلو را میبیند و او در این مأموریت کمکش میکند...
مسافران و خدمه ی یک هواپیمای بین المللی توسط نیرویی ناشناخته مورد حمله قرار می گیرند. جان همه ی آنها در معرض خطر قرار گرفته است و برای زنده ماندن به پرواز خود ادامه می دهند. کمی بعد آنها متوجه می شوند که این نیروی ناشناخته ارواح سرگردان دخترهایی هستند که به قتل رسیده اند و تا قاتل خود را به سزای اعمالشان نرسانند آزاد نخواهند شد ...
داستان در مورد یک قهرمان سابق مسابقات رزمی است که در یک باشگاه زیرزمینی به نام “سیرک خون” گرفتار می شود و باید برای نجات جان خود و خانواده اش تلاش کند و …
در یک شهر کوچک که اکثر ساکنین آن جزو طبقه کارگر می باشند، دنی یک دانش آموز دبیرستانی سال آخر است که بین دوراهی رفتن به دانشگاه و یا کار کردن کنار پدرش گیر کرده است. برای فرار از واقعیت، دنی و دوستانش برای شرکت در مراسم سالانه ماهگیری شهر، عازم جنگل می شوند و...
یک تیم نظامی به جزیره ای متروکه واقع در اقیانوس آرام فرستاده می شوند تا سوابق و مدارک محرمانه ی مربوط به یک بیماری ویروسی را جمع آوری و به یک مکان امن منتقل کنند. اما در آنجا با یک دانشمند بازمانده مواجه می شوند که نقشه هایی برای آینده بشریت در سر دارد...
همانطور که یک کوسه سفید بزرگ جهش یافته، سه سر، مسیر خود را از یک سر کشتی به انتهای دیگر می خورد، مسافران باید با استفاده از هر چیزی که می توانند با شکارچی مرگبار مبارزه کنند...
وقتی هواپیمای شماره 42 میخواهد فرود بیاید به طوفان بسیار شدیدی برخورد می کند که به طور عجیبی در زمان سفر می کنند و در سال 1940 وسط جنگ جهانی دوم در فرانسه ظاهر می شوند، سرباز جوانی به نام Robbie به آنها می گوید که در وسط منطقه ی جنگی هستند....
بیگانگان زمین را نابود کرده اند و انسان ها باید برای زنده ماندن تلاش کنند. گروه که وظیفه نابودی این موجودات را دارند، به طور اتفاقی یک دریچه برای ورود به جهان بیگانگان را پیدا می کنند...
وقتی دو تا تازه وارد به دانشگاه ، به بزرگترین مهمانی دانشجوها دعوت میشوند فکر میکنند به هدفشون رسیده اند ولی صاحب مهمانی از آنها میخواهد کارهایی انجام بدهند …
یک مامور سابق عملیات ویژه که برای دیدار همسر و فرزند خود به شهر پمپی میرود. در همان زمان آتشفشان آن شهر فوران می کند و خانواده او در گیر نجات خود از شعله های آتشفشان می شوند...