در یک شهر قرون وسطایی، موجودات اهریمنی که در واقع حیوانات تغییریافته توسط یک جادوگر هستند، ایجاد وحشت کردهاند. یک شکارچی و جنگجویانش برای نجات شهر و مقابله با جادوی او تلاش میکنند.
یک نوجوان که به دروغ گفتن و ایجاد دردسر شهرت دارد، شاهد است که نامادری جدیدش مردی را در یک پارکینگ متروکه می کشد. حالا، او باید مادرش را متقاعد کند که داستان او را قبل از اجرای نقشهاش برای نابود کردن خانوادهاش باور کند...
در سال 2050 که جمعیت مردم بسیار زیاد شده، دولت برای کنترل جمعیت مسابقه ای را با عنوان "مسابقه مرگ" طراحی کرده است. این رقابت سالانه در سراسر کشور برگزار شده و تنها راه جمع آوری امتیاز در آن این است که شرکت کننده با وسیلهی نقلیه خود دیگران را به کام مرگ بکشاند...
یک تیم نظامی به جزیره ای متروکه واقع در اقیانوس آرام فرستاده می شوند تا سوابق و مدارک محرمانه ی مربوط به یک بیماری ویروسی را جمع آوری و به یک مکان امن منتقل کنند. اما در آنجا با یک دانشمند بازمانده مواجه می شوند که نقشه هایی برای آینده بشریت در سر دارد...
گروهی که برنامه نمایش فیلمهای ترسناک محلی را اجرا میکنند، عادت دارند داستانهای وحشتناکی از قاتلان بیرحم را پخش کنند، اما امشب خود آنها در دام قاتلی واقعی گرفتار شدهاند و داستان واقعی را رقم میزنند.
برای اولین بار توسط والدینش تنها مانده ، یک نوجوان خود را در سفری 24 ساعته از قسمت تاریک حومه شهر می بیند که در آن یک بازیگر عجیب و غریب از شخصیت ها برای کنترل سرنوشت او می جنگند...
وقتی دو تا تازه وارد به دانشگاه ، به بزرگترین مهمانی دانشجوها دعوت میشوند فکر میکنند به هدفشون رسیده اند ولی صاحب مهمانی از آنها میخواهد کارهایی انجام بدهند …
رابرت و آلن دو وکیل سرشناس حومه شهر هستند، شوهرانی که در چنگال عادی بودن زندگی کسل کننده ای دارند که گاهی همه ما را آزار می دهد: زن، خانه، ماشین، بدهی ، اما ....
یک کنترل از راه دور تلویزیون جادویی، بابا و لروی را به یک سرزمین تلویزیون غیر کامپیوتری می فرستد، جایی که کانال مدام در حال تغییر است و نمایش ها بیشتر و بیشتر عجیب و غریب می شوند...
سال ۱۹۵۰، کره جنوبی. یک کفاش ساده بنام «جین تائه» بهمراه برادر کوچکترش که یک دانشجو است، در یک خانواده فقیر اما شاد با مادرشان زندگی می کنند. زمانی که بین دو کره جنگ آغاز میشود، این دو برادر به اجبار به ارتش می پیوندند و به منطقه جنگی اعزام می شوند...
«کيسي رايبک» (سيگال) هم راه با برادرزاده اش، «سارا» (هايگل) براي گذراندن تعطيلات، سوار قطاري مي شوند که در مسير خود از دنور به لس آنجلس، از «راکي ماونتينز» مي گذرد. اما «تراويس دين» (بوغوسيان) قطار را به گروگان مي گيرد و براي تحت کنترل گرفتن يکي از سلاح هاي فوق سري دولت، قطار را تبديل به مقر فرماندهي خود مي کند...
"وان پیس" داستان یک دزد دریایی به نام "مانکی دی. لوفی" است که به دنبال بزرگترین گنج دنیا، "وان پیس"، است. این گنج توسط "گلد راجر"، پادشاه دزدان دریایی، پنهان شده است. لوفی و خدمهاش در طول سفر خود با چالشها و خطرات زیادی روبرو میشوند، اما آنها مصمم هستند تا به هدف خود برسند.
داستان این سریال کمدی در مورد دو زن جوان است که شانسشون رو از دست دادن و در یک ناهار خوری به عنوان پیشخدمت مشغول به کار میباشند. این دو دختر رابطه ی دوستانه ای با هم برقرار میکنن و تصمیم میگیرن که پولهاشون رو جمع کنن و خودشون یک کافی شاپ کوچیک بزنن.واسه همین برای جمع کردن پول شروع به تلاش کردن و انجام کارهای مختلف میکنن و…
سال ۱۹۹۲، یه بیماری ویروسی به اسم آنسفالیت حسابی دنیا رو به هم ریخت. تکنولوژی پزشکی که آدما رو نجات داد، به یه دستگاه عجیب به اسم «یور فورما» (Your Forma) رسید که تو مغز جا میگیره. تو دنیایی که هر چیزی، از چیزی که میبینی تا احساست، ثبت میشه، برای حل جرمهای بزرگ باید تو دادههای جمعشده غواصی کنی، کاری که فقط کارآگاهای خاص به اسم «محقق الکترونیکی» بلدن. اچیکا هیدا (Echika Hieda)، یه نابغه جوون تو این کاره که به خاطر استعدادش یه کم تنها مونده. حالا شریک جدیدش هارولد (Harold)، یه آدمنمای بلوند با چشمای آبی به اسم «امیکوس» (Amicus) شده. این دوتا قراره با هم هر راز پنهونی رو برملا کنن.
این سریال به سبک اکشن، ماجرایی و هیجانی است. نقش اول این داستان «جک باور» در ادارهٔ CTU (واحد ضد تروریستی) مشغول به کار است و هر فصل یک روز از زندگی او را در حال مبارزه با یک نقشهٔ تروریستی بزرگ و خطرناک نشان می دهد…
اوا که مجبور به فرار از پناهگاه زیرزمینی خود به سوی سطح زمین است، دنیایی را کشف می کند که شبیه آن چیزی است که او انتظار داشت. در حالی که او در زمین های خطرناک و تمدن های ناشناخته سفر می کند، اوا به دنبال پاسخ به این سوال نهایی است: آیا او آخرین انسان است؟
پادشاهی متالیکانا از سوی چهار لرد آشوب تحت حمله واقع شده. هیچ چیز نمی تونه جلوی گروه شرور – استاد نینجا گارا، ملکه تندر مرگبار نی آرشس، کال-سو سرد و محاسبه گر و کاهن تاریکی مرموز ابیگیل رو از رسیدن به اهدافشون بگیره، حتی اگر که با بیدارشدن اونها همه چیز نابود بشه. کاهن اعظم گئو ناامیدانه می خواد به پادشاهی و مردمش کمک کنه. او جادوگر قدرتمند اشنایدر تاریک، مردی رو که زمانی متحد این گروه شرور بود رو به سمتشون می فرسته. متاسفانه اشنایدر تاریک نقشه های خودشو داره. آیا او جلوی چهار لرد آشوب رو میگیره یا به اونا ملحق میشه تا دنیا رو فتح کنن؟
این داستان در یک خط زمان جدید گاندام رخ می دهد و 300 سال پس از یک حادثه به نام (جنگ فاجعه) که بین زمین و مریخ رخ داد، شروع می شود. انسان ها پس از آن مریخ را تغییر شکل داده اند، اما بسیاری از ساکنان بومی حال حاضر خواستار استقلال از زمین هستند. در اینجا دو قهرمان ما، میکازوکی آگوس و اورگا ایتسوکا، به عنوان بخشی از یک شرکت حفاظت خصوصی به نام CGS، عمل می کنند. اورگا قصد دارد خود را آزاد کند و استقلال مریخ را تأمین کند، اما گروه تروریست Gjallarhorn با نظراتش مخالف است. در همین حین، میکازوکی تصمیم می گیرد که با پایلوت کردن گاندام قدیمی بارباتوس، به دوستش اورگا و به طور کلی به مریخ کمک کند.
سوزوکی ایروما توسط والدین بی مسئولیتش به یک شیطان در عوض پول فروخته شده. تعجب برانگیزه که چیز بعدی ای که اون میفهمه اینه که با یه شیطان زندگی میکنه و به یک مدرسه در دنیای شیاطین انتقال داده شده...
بعد از سه سال غیبت، ناروتو به روستای خود باز میگردد و با دوستان قدیمی خود ملاقات میکند. اما شادی این دیدار طولی نمیکشد چون گروه شرور آکاتسوکی دست به کار شده و قصد دارند نقشههای شوم خود را عملی کنند. ناروتو و همتیمیهایش باید با آنها مبارزه کنند و تواناییهای خود را نشان دهند. در این راه، ناروتو با چالشها و تصمیمات دشواری روبرو میشود که باید با آنها کنار بیاید. هدف اصلی او همچنان پیدا کردن و نجات دادن دوست قدیمیاش، ساسوکه است.
"ماورای باور: واقعیت یا داستان" نام یک مجموعه تلوزیونی می باشد که در ایران با نام "داستان های باورنکردنی" پخش شد . در این برنامه در هر قسمت چند داستان به روایت تصویر پخش میشود و مجری برنامه در انتها از بینندگان سوال میکند که آیا این داستان واقعی بوده یا توهمات یک کارگردان ؟