مایک بنینگ که مامور سابق اخراج شده محافظین رئیس جمهور می باشد، طی یک حمله تروریستی به کاخ سفید، به وظیفه فراخوانده می شود. بنینگ با استفاده از دانسته های قبلی خود به عنوان یک مامور سرویس مخفی و با کمک امنیت ملی سعی دارد که رئیس جمهور را نجات دهد...
هنگامی که پدر هدر میسون ناپدید می شود؛ او به داخل یک دنیای موازی عجیب و ترسناک کشیده می شود. دنیایی که جواب تمام کابوس های وحشتناکی که از دوران بچگی همراهش هستند در آنجا نهفته است...
در یک شهر کوچک بعد از اینکه سمی مرموز منبع آب شهر را آلوده می کند، ساکنان شهر با خوردن آب دچار جنون شده و بعد از مدتی می میرند. در این شرایط عدهای از ساکنان که هنوز آلوده نشدهاند، برای زنده ماندن می جنگند.
داستان فیلم در سال ۲۰۱۷ اتفاق می افتد . در این زمان تکنولوژی بسیار پیشرفت کرده است و روابط از بین رفته است. انسان ها تمامی کارهای خود را به روبوت هایی که کاملا از نظر فیزیکی و مانند خودشان هستند واگذار کرده اند و این روبوت ها هستند که تمامی کارهای انسانی را انجام میدهند و فقط وظیفه ی کنترل آنها را بر عهده دارن و …
“هنری پول” به خانه ای در محله ی قدیمی خود نقل مکان می کند تا چیزی را که به اعتقاد خود آخرین روزهای تنهایی است ، سپری کند. اما کشف یک معجزه توسط یک همسایه ی پر سر و صدا ، خلوت او را به هم زده و ایمانش به زندگی را بازمی گرداند و…
یک کارگر در تاسیسات هسته ای روسیه در معرض دوز کشنده تشعشع قرار می گیرد. او برای تامین مخارج خانوادهاش مقداری پلوتونیوم میدزد و با کمک یک جنایتکار ، قصد دارد آن را در بازار سیاه مسکو بفروشد...
هری و همسرش در غم و اندوه از دست دادن پسرشان هستند که به علت زیاده روی در مصرف هروئین جان خود را از دست داده است . همچنین هری که یک پروفسور است دست از کار کشیده است و بیشتر وقت خود را در یک کافه که به وسیله دوستش برادلی اداره می شود سپری می کند...
نمايش نامه نويسي که به تراژيک بودن زندگي اعتقاد دارد، براي تشريح ديدگاهش داستان زني به نام «مليندا» (ميچل) را تعريف مي کند و دوستش که خلاف او فکر مي کند، روايتي کمدي از همان داستان را نقل مي کند.
فیلم از آنجایی آغاز می شود که جیمز ( جانی دپ ) در داخل پارکی با چند بچه آشنا می شود و از آن جمله با پیتر ( فردی هایمور ) و سپس با مادر این بچه ها ( کیت وینسلت ). رفته رفته رابطه ای گرم و صمیمی بین جیمز و پیتر برقرار می شود و از آنجایی که پیتر پدر ندارد ، جیمز جای خی پدر را پر می کند و مادر پیتر از این ماجرا بسیار خوشح است ؛ اما مادر بزرگ پیتر ( جولی کریستی ) از این جریان خشنود نیست و معتقد است یک زن بدون شوهر نباید اینگونه آشکارا با یک غریبه دمخور شود ، حتی اگر آن مرد،« جی . ام . باری» باشد و …
کریزی که مامور سابق نیروهای ویژه امریکا بوده هم اکنون به آخر خط رسیده و تنها به خاطرات قدیمی اش دلبستگی دارد . او که در مرزهای جنوبی امریکا و مکزیک سرگردان است با دوست و همکار قدیمی اش ری مواجه می شود . ری شغل تازه ای را به او پیشنهاد می کند که محافظت از دختر ده ساله ای به اسم پیتا است...
«استو» در یک روز عادی برای زنگ زدن به دختری که بدون اطلاع همسرش با او رابطه دارد، وارد باجه تلفن میشود اما زمانی که میخواهد خارج شود مردی به او زنگ زده و او را تهدید میکند که اگر از باجه خارج شود اورا با اسلحه ی دوربین دار خواهد کشت…
هنگامی که بیماری ناخوشایند پلیس پلی لامار را مجبور به بازنشستگی میکند، برادرش با او صحبت میکند که یک اسب مسابقه بخرد. اما یک گانگستر اسب را می دزدد تا حساب های قدیمی را تسویه کند...
در سال 1979 استرالیای غربی، زمانی که پرت در مرکز اخبار جهان قرار داشت، یک اعتصاب قدرت تهدید می کند که منطقه را در تاریکی فرو می برد، در حالی که این شهر میزبان مسابقه نمادین Miss Universe است و ایستگاه فضایی ایالات متحده، Skylab، درست فراتر از شهر سقوط می کند. حومه شهر در برابر این پسزمینه تغییرات فرهنگی و سیاسی بینالمللی، سه خانواده در یک جامعه ساحلی فشرده ازدواج، دوستی و آینده خود را در معرض آزمایش قرار میدهند.