« وايات ارپ » ( فاندا ) كلانتر شهر تومستون مى شود تا با كمك « داك هاليدى » دائم الخمر ( ماتيور ) ، انتقام مرگ برادرش را بگيرد . سرانجام كار « وايات » به دوئل با خانواده شرارت پيشه ى « كلانتن » ( كه عامل مرگ برادرش بوده اند ) در اوكى كورال مى كشد...
یک کلاهبردار خود را به عنوان یک واعظ در یک شهر کوچک در عمق جنوبی قرار می دهد تا کارخانه تقطیر مهتابی خود را اداره کند و با تعدادی از مردم محلی و یک مامور فدرال که قصد دارد عملیات خود را تعطیل کند درگیر می شود...
یک گانگستر که از آمریکا اخراج شده بود، برای اینکه دوباره به این کشور بازگردد، در یک تفریحگاه در مکزیک دسیسهای را طراحی میکند. در همین حین، یک قمارباز به نام دن میلنر ناخواسته درگیر این ماجرا میشود.
در بحبوحه حملات ناپلئون به اروپا، یک خانواده سوئیسیتبار ساکن لندن تصمیم میگیرند به استرالیا مهاجرت کنند. هدف اصلی آنها از این سفر طولانی، حفظ ارزشهای خانوادگی و فراهم کردن محیطی مناسب برای پرورش فرزندانشان است.
دلیجانى که از خطهاى در معرض خطر حمله ى سرخپوستان میگذرد ، مکان تقابل شخصیتهایى متضاد میشود و از جمله رابطه اى نجاتبخش را میان « رینگوکید » ( وین ) و « دالاس » ( ترور ) پاکدل به بار می آورد.
دو دانشجوی عاشق ، جولی و ایوز، قصد دارند پس از پایان دانشگاه با یکدیگر ازدواج کنند. اما، جولی با یک نویسنده ازدواج می کند و به پاریس نقل مکان می کند. پس از مرگ او، او قصد دارد دوباره با ایوز متحد شود...
جوان اصیل زاده اى به نام « استیون دالاس » ( بولز ) پس از ورشکستگى خانواده و خودکشى پدرش ، نامزدى اش را با « هلن ماریسن » ( اونیل ) به هم مىزند ، به شهر کوچک نیوانگلند مىرود تا زندگى تازهاى را شروع کند و خیلى زود با زنى عامى ، « استلا » ( استانویک ) ازدواج مىکند.