اسکالده، دختری که به دلیل اینکه مادرش یک غریبه بوده، در جامعه روستایی خود یک بیگانه محسوب میشود. او با رعایت قوانین جامعه، احترام بزرگ ده را به دست آورده، اما با برخورد با یک شخص مرموز، داستان او وارد مرحله جدیدی میشود.
کانان، وکیل مدافع جنایی، باید یک تصمیم اخلاقی دشوار بگیرد که زندگی مادرش که بیمار است، یک قاضی و موکلش که متهم به قتل است و دفاعیاتش به نفع او تمام میشود، را تحت تأثیر قرار میدهد.
جانا 17 ساله نقص قلبی مادرزادی دارد. جانا برای سرپیچی از سرنوشت، به دنبال هر چالشی است، در هر ماجراجویی وحشیانه و خطرناکی فرو می رود. پدر و مادر او این را دوست ندارند و حتی برای دخترشان ترس بیشتری دارند...
داستان فیلم در عصر حاضر و در هامبورگ آلمان اتفاق می افتد. مردی اسرارآمیز و فراری و شکنجه شده تا حد مرگ با ملیت نیمه چچنی نیمه روسی، به شهر هامبورگ می آید و ناامیدانه در جستجوی کمک و بازیابی ثروت پدر روسی اش است. هیچ چیز در مورد این مرد جوان درست به نظر نمی رسد و کسی نمی داند که او دزد است یا قربانی و در اصل چه هدفی دارد؟ زن انگلیسی جوانی که بانکدار خصوصی و وکیل است، مصمم می شود تا از حقوق او دفاع کند. در همین حین، این دو تحت نظر رئیس یک واحد جاسوسی آلمانی (با بازی هافمن) هستند که در تلاش است تا قطعات پازل را کنار هم بگذارد ولی زمان زیادی در اختیار ندارد...
داستان سه نسل از یک خانواده مهاجر ترک، داستان تلاش و موفقیت است. نسل اول، خانواده ای فقیر از ترکیه، برای یافتن زندگی بهتر به آمریکا مهاجرت می کنند. آنها با سختی های زیادی روبرو می شوند، اما در نهایت موفق می شوند. نسل دوم، فرزندان نسل اول، در آمریکا بزرگ می شوند و تحصیل می کنند. آنها در جامعه آمریکایی ادغام می شوند و شغل های خوبی پیدا می کنند. نسل سوم، نوه های نسل اول، آمریکایی هایی هستند که با فرهنگ ترکیه آشنا هستند. آنها بین دو فرهنگ ترکیه و آمریکا زندگی می کنند و می کوشند تا بهترین از هر دو فرهنگ را بیاموزند.
سرنوشت سه مسلمان آلمانی الاصل در برلین در حالی که تلاش می کنند جایگاه خود را بین ایمان و زندگی مدرن در جامعه معاصر غربی بیابند، به هم می خورد، که در دوراهی گرفتار شده اند که در آن سبک زندگی رهایی یافته جذاب با سنت های ریشه دار در تضاد است...
مظهر پس از اتمام تخصص خود در کانادا، به استانبول باز می گردد . در حالی که او برای مادرش سوگواری می کند، عاشق "ایسه"می شود که او نیز عاشق ارمان، بهترین دوست مظهر است...
آتریس به عنوان یک فروشنده مواد مخدر برای ال کیتار رئیس گانگسترهای برلین کار می کند. یک شب او به صورت اتفاقی با دوست دوران کودکی اش فرانک ملاقات میکند، که ظاهر پر زرق و برق دارد و به نظر می رسد که پولدار شده اما...
کنترل یکی از پردرد سر ترین محله های استانبول یعنی چوکور(گودال) در دست خانواده ی کوچوآ هست. مهم ترین قانون این خانواده اینکه اجازه به پخش م مصرف مواد مخدر نمیدن.ولی گروهی هست که روی این محله چشم دارن و میخوان این قانون (منع مخدر) رو بشکنن.که باعث میشه این نظم حاکم در محله بهم بخوره…