در دهه پنجاه خانواده ای ثروت در کوبا که پسرشان صاحب یکی از کلابهای شبانه بزرگ بود در میان انتقال قدرت از رژیک "باتیستا" به دولت "فیدل کاسترو" گرفتار می شود.در نهایت او مجبور می شود به نیویورک فرار کند...
الیوت ریچارد(برندن فریزر) برای رسیدن به دختر مورد علاقهاش حاضر است هرکاری بکند ناگهان او باپیشنهادی از سوی شر(الیزابت هارلی ) روبرو میشود که میتواند اورا به آرزویش برساند . اما بازهم او در راه رسیدن به مقصود بامشکل مواجه است در نهایت اومجبور میشود بین خیر وشر یکی را انتخاب کند وبه تمایلات خود پاسخ منفی دهد
جوان کوبایی رافائل فقط مادر خود را به خاک سپردند، و به هوستون می آید به ملاقات پدرش "جان" برای اولین بار ،بخشی از مشکل این است که "جان" نمی داند او پدر رافائل است ...
در قرن نوزدهم در مکزیک شمشیرزنی نقاب دار به اسم زورو (آنتونی هاپکینز) یک قهرمان مردمی است که بر علیه قوانین استبدادی دولت اسپانیا که توسط فرماندار ستمکاری به اسم مونترو در آنجا اجرا می شود قیام می کند...
یک سارق حرفه ای توسط اف.بی.آی استخدام می شود تا یک نوار اطلاعاتی را از یک شرکت تحت نظر بدزدد. آنالیز های نوار، تمام جرایم این شرکت را ثابت می کند. اما سارق نوار را در یک ماشین نمونه مخفی می کند و...
"دیوی" یازده ساله مادر خود را از دست داده و پدرش زمان زیادی را با او سپری نمی کند. به همین دلیل او خود را غرق در بازیهای ویدئویی کرده و حتی یک دوست خیالی پیدا می کند، یک مامور مخفی! وقتی او وارد بازی یک گروه جاسوسی می شود مجبور است برای نجات خود تلاش کند و...
نام سریال یعنی «شهر جادویی» برگرفته از لقب شهر میامی آمریکاست و داستان سریال نیز در همین شهر و در سال 1959 میلادی، پیرامون یکی از بزرگترین هتل های جهان رُخ میدهد. «آیزاک اوانز» شخصیت اصلی این سریال، صاحب هتل بزرگ «دریا نما – Miramar» است. آیزاک همواره رویای ساختن این هتل را داشته و به همین دلیل و برای تامین هزینه های ساخت مجبور شده با رییس باندهای خلافکاری و قماربازی شهر، یعنی «بن دایموند» معروف به «قصاب» شریک شود. «دایموند» که به دلیل علاقه به قمار سرمایه خود را بر روی این هتل قرار داده، تمام تلاشش را میکند تا بازی قمار را راه بیندازد ولی از سوی دیگر آیزاک نمیخواهد پای دارودسته دایموند به هتل او و نزدیک خانواده اش باز شود. از سوی دیگر هم دادستان شهر میامی هم به دنبال دستگیر کردن «بن دایموند» است و آیزاک باید پای خودش را از کارهای دایموند نیز بیرون بکشد.
"ماورای باور: واقعیت یا داستان" نام یک مجموعه تلوزیونی می باشد که در ایران با نام "داستان های باورنکردنی" پخش شد . در این برنامه در هر قسمت چند داستان به روایت تصویر پخش میشود و مجری برنامه در انتها از بینندگان سوال میکند که آیا این داستان واقعی بوده یا توهمات یک کارگردان ؟