«پایانهای خشونتآمیز»، یک تریلر انتقامجویانه جنوبی درباره عاشقان بداقبال که در پسزمینه کوههای اوزارک اتفاق میافتد، زندگی لوکاس فراست، مرد صادقی که در خانوادهای جنایتکار بزرگ شده و تنها میراثش خشونت است را روایت میکند.
زمانی که یک قاتل قراردادی به نوعی زوال عقل سریع مبتلا میشود، فرصتی برای رستگاری به او داده میشود تا جان پسر بالغش که از او جدا شده بود را نجات دهد...
یک زن، احساس میکند که دوستانش از او فاصله گرفتهاند. او برای اینکه دوباره با آنها ارتباط برقرار کند، یک دروغ کوچک میگوید. اما این دروغ، باعث میشود که دوستانش از او عصبانی شوند و جامعه آنها دچار مشکلاتی شود...
رن مک کارمک ( کنی ورملد ) پسر جوانی است که برای زندگی با خانواده ی عمویش ، به شهری کوچک به نام بامونت ( در ایالت تنسی ) آمده. رن هنگام ورود به این شهر کوچک متوجه میشود که رقصیدن و گوش دادن موسیقی با صدای بلند در این شهر ممنوع است! این قانونی است که کشیشی به نام مور ( دنیس کواید ) آن را وضع کرده و کسی هم توانایی مقابله با آن را ندارد. اما رن تصمیم میگیرد تا یکبار برای همیشه این قانون عجیب را از بین ببرد و همه شهر را به رقص درآورد و…
یک قاتل بازنشسته نمی تواند آخرین قرارداد گران قیمت را کنار بگذارد. در آخرین کارش، به او دستور داده میشود تا کتابدار زیبا و جذاب سارا را بکشد، اما روشهای خشونتآمیز او شروع به شکستش میکند، زیرا او گرفتار این علامت کاملاً نامطمئن میشود....
پدری به خانه بر می گردد به امید اینکه با دخترش "مگی" ارتباط برقرار کند. امادختر او ربوده شده و این اتفاق خانواده آنها را وادار می کند با هم همکاری کنند تا او را بازگردانند...
در دوران رکود اقتصادي، در مناطق جنوبي، سه زنداني از گروه زنداني هاي زنجيري ميسي سيپي به نام هاي «يوليسيز اورت مگيل»، «دلمار» ساده و دوست داشتني، و «پيت» هميشه عصباني، به هواي آزادي و بازگشت به خانه هاي شان، فرار مي کند...
پس از تقریبا 20 سال ازدواج، دوروتی (پارک اول) و جو هاتلمیر (تیموتی کارهارت) پس از افشای رابطه سه ساله جو با منشی خود، لین (لورا اینس) از هم جدا شدند. دوروتی، ویران و سرکش، قانونی مبهم را کشف می کند که به او اجازه می دهد از لین به دلیل به هم زدن ازدواجش شکایت کند...
فيلم با لحظات فرود آپولو 11 بر ماه آغاز مي شد و روايت بر مبناي شخصيت جيم لاول، فضانورد معروف آمريكايي و فرمانده آپولو 13 شكل مي گیریرد. داستان ضمن روايت زندگي خانوادگي آنها از يك سو و مشكلات عظيمي كه در راه اين ماموريت پشت سر گذاشتند، از سوي ديگر ادامه مي يابد.
دالاس کانتی، هالووین سال ۱۹۶۳. حول و حوش سفر مرگ «کندی» به تکزاس، یک زندانی فراری به نام «بوچ» (کاستنر)، پسر بچه ای به نام «فیلیپ» (لاودر) را به گروگان می گیرد. اما خیلی زود رابطه ای نزدیک میان این دو شکل می گیرد، اما این در حالی است که یک کلانتر پر افتخار (ایستوود) به همراه گروهش به دنبال این فراری هستند...
داستان Deadwood در شهری کوچک در جنوب ایالت داکوتای فعلی در اواخر سال ۱۸۰۰ میلادی روایت می شود. از سراسر امریکا برای یافتن طلا مهاجران بساری کوچ می کنند که با یافتن طلا یک شبه ره صد ساله را بپیمایند. این شهر که در ابتدای تاسیس خود بدون هیچ قانونی اداره می شود و همه کاره ان شخصی است به نام “سورنجن” که صاحب بار و فاح شه خانه ای در “ددوود” می باشد که قانون را از طریق خود اجرا می کند. سورنجن با کاریزمایی شبیه بیل قصاب دارو دسته های نیویورکی شاید جذاب ترین شخصیت “ددوود” باشد .شخصیتی بی رحم اتشین مزاج و گاهی شوخ طبع. و این را بگویم که وجود این شخصیت در این سریال کافی است که شما را به دیدن این سریال ترغیب کند...
این سریال زندگی “دنیل هلدن” را به تصویر میکشد که به جرم تجاوز و قتل یک دختر نوجوان به زندان می افتد و حالا بعد از تقریبا ۲۰ سال حبس و انفرادی آزاد میشود وبه جامعه و نزد خانواده اش برمیگردد. او از فشار روانی و احساسیِ زندان نجات پیدا میکند ولی ناگهان دیوارها فرو میریزند و “دنیل” وارد دنیایی میشود که دیگر نمیتواند ان رو درک کند…
وین (Wayne)، یه جوون ۱۶ ساله با قلب طلایی، با دوستش دل (Del) از بوستون با موتور راهی فلوریدا میشه. هدفش اینه که ماشین ترانسام ۷۹ باحالی که از پدرش دزدیده شده رو پس بگیره.
آتلانتا، سال 1873. یک روز دیگر شروع می شد (در واقع تشییع جنازه ملانی می باشد)، و اسکارلت مصمم است که رت (کسی که وقت و هزینه زیادی با «بل واتلینگ» صرف کرده است) را باز پس بگیرد. نخست، او به تارا می رود و در تارا با «سو الن» مرافعه می کند. سپس او را به چارلستون می رود، خودش را به مادر و دوستان رت معرفی می کند. اما وقتی او در یک موقعیت به خطر می افتد...