بن سینگر یک خواننده ناموفق در سبک بچه هاست , آدمی که دائم ماری جوآنا مصرف میکنه, و در تمام زمینه های زندگیش باید تقلا کنه و دست و پا بزنه , تنها آرامش بن زمانیه که به بازیهای عادی شطرنج سرگرمه و با هم اتاقی سنگالیش (ایبو )بر سر تئوری بازی , بحثهای دوستانه ای میکنه . زمانیکه ایبو ناگهانی بیمار شد و یک کارمند بی عاطفه شهرداری وضعیت اورژانسی رو بدتر کرد ,جهانبینی منفی گرایانه بن , به شکل واضحی ثبات پیدا میکند...
زمانی که دو سارق بانک از زندان فرار میکنند به شهر کوچکی میروند که در آنجا آنها را با یک زوج اشتباه میگیرند. بنابراین این دو از این فرصت استفاده میکنند و با سر هم کردن دروغ های مختلف، روی نقشه سرقت بعدیشان کار میکنند، اما...
«لوسي» (بولاک) که در بليت فروشي قطار شهري کار مي کند، در آرزوي ازدواج با «پيتر» (گالاگر)،يکي از مسافران است. روزي «پيتر» به داخل ريل هاي قطار مي افتد و «لوسي» او را نجات مي دهد. اما «پيتر» بر اثر شدت ضربه به حال اغما مي رود. خيلي زود همه او را نامزد «پيتر» مي پندارند و «لوسي» نيز ابتدا سعي مي کند واقعيت را بگويد اما بعدتر از بازي در نقش نامزد «پيتر» لذت هم مي برد...
ویتنام، سال ۱۹۶۹٫ «لوک» (وان دام) از دستور مافوقش، «گروهبان اسکات» (لوندگرن) برای کشتن دو ویتنامی بی گناه سر باز می زند، و درگیری بین این دو، منجر به کشته شدن هر دو می شود، و اجسادشان را میان یخ به امریکا باز می گردانند. صحرای نوادا، زمان حال. «لوک» و «اسکات» همراه گروهی از سربازان که همگی به طور مصنوعی به حیات بازگشته اند ـ و حالا سربازان همگانی نام دارند ـ مأموریتی مشکل را به انجام می رسانند…
در آینده نزدیک، در دنیایی که توسط نیروهای فضایی بیگانه اشغال شده و نسل بشر به دو گروه اطاعت کننده از اشغالگران و مخالفانشان تبدیل گشته، خانواده Bowman که در لس آنجلس زندگی می کنند در تلاش هستند با دوری کردن از قرار گرفتن در مرکز درگیری های این دو گروه و گرفتن تصمیمات دشوار دراین شرایط سخت کنار یکدیگر مانده و زنده بمانند. اما زمانی که پدر خانواده Will که در گذشته در نیروی FBI مشغول به کار بوده مجبور می شود تا برای حمایت از خانواده اش با دولت اشغالگر همکاری نماید اوضاع برای این خانواده پیچیده تر و سخت تر می گردد...