این مستند به تحقیق درباره مغز متفکری که در پس کلاهبرداری قرار دارد، بچههای خانوادههای ثروتمند و مشهور را به دانشگاههای برتر ایالات متحده می پردازد...
زنی که مجبور می شود وقتی دخترش زیر سن قانونی است، او را برای فرزندخواندگی رها کند، از بازگشت او به زندگی خود در بزرگسالی بسیار هیجان زده است. او متوجه می شود که دخترش یک جامعه شناسی است که تمایلات قتلی دارد و برای همه یک خطر است...
استفانی نیکولز صاحب مغازه کریسمس است، اما ناگهان با خبر ناگواری روبرو میشود: صاحبملک قصد دارد ساختمان را تخریب کند و قرارداد اجاره مغازهها را فسخ کند. استفانی که ناامید شده، در آستانه کریسمس با مایکل کیلپاتریک، که برای صاحبملک کار میکند، آشنا میشود. مایکل به او کمک میکند تا مغازهاش را نجات دهد و در این میان، عشقی غیرمنتظره بین آنها شکوفا میشود...
داستان فیلم درباره ی دختر جوانی به نام ویکی هستش که در سن جوانی مادر شده است. اما پدرش که یک آدم سرشناس هست نمی خواهد شهرتش دچار مشکل شود و در این بین ماجراهایی پیش می آید که…
لینا کاپیتان تیم تشویق کنندگان مدرسه ایی در شرق لوس آنجلس برای بردن جام قهرمانی آماده میشود اما در این هنگام مادر لینا دوباره ازدواج میکند و لینا دچار یک افسردگی میشود اما در کنار این افسردگی او مجبور میشود به همراه مادر و پدر جدید خود شهر و مدرسه خود را ترک کند و به محلی جدید برود...
داستان دکتر ویلیام مسترز (با بازی مایکل شین) و ویرجینیا جانسون (با بازی لیزی کاپلن) را روایت میکند که دو پژوهشگر پیشگام در زمینه جنسیتشناسی انسان در دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس، میزوری بودند.
سریال تلویزیونی امریکایی است که داستان بازماندگان یک سقوط هواپیما در جزیرهای در مناطق گرمسیری مدار راس السرطان را بازگو میکند که پس از صحبتهای سرمهماندار در پرواز بین سیدنی- لس آنجلس در جایی در اقیانوس ارام سقوط میکند. هر قسمت سریال، شامل زندگی هر کدام از بازماندگان در جزیره و قسمتی از زندگی گذشتهٔ او میباشد...
کارآگاه نیک برکات فکر می کرد که برای کار در دایره ی جناییِ پورتلند آمادست , تا اینکه شروع به دیدن چیزهایی کرد که توضیحی براشون نداشت . و بعد از ملاقات با آخرین بازمانده ی خانوادش , نیک به رازی که در پس این وقایع هست پی می بره . نیک مثل بقیه ی آدمها نیست , اون از نوادگانِ نسلی از شکارچی هاست که به اسم “گریم” شناخته می شن. کسانی که مسوول جلوگیری از تکثیر موجوداتِ ماورالطبیعه هستن. و این گونست که داستانِ نیک آغاز می شه , در حالی که در ابتدا نسبت به این جریان بی میله ولی در حالی که مشغول کار بر روی پرونده های جنایی به همراهِ همکارش هست به جریاناتی بر می خوره که باعث می شه با دنیای این موجوداتِ انسان نما ارتباط برقرار کنه...
به خاطر بازی های سیاسی ، یک مرد بیگناه روانه زندان شده و سپس به اعدام محکوم می شود. در اینجا برادر او که یک نابغه است عمدا خود را به همان زندان می اندازد تا خود و برادرش را از آنجا فراری دهد...
داستان در مورد دختری به نام توری می باشد که مجبور میشود به جای خواهرش در یک مراسم موزیکال شرکت کند و از شانس او در این مراسم خوب اجرا میکند و مدرسه ی موزیکالی که میزبان این مراسم بود تصمیم میگیرد که توری را در مدرسه ی خود ثبت نام کنند و پس از ثبت نام توری با دوستان جدید آشنا میشود و…
زنی بعد از اینکه شوهرش او را ترک می کند، به اجبار شغلی را در یک سالن مخصوص سلامتی و زیبایی قبول می کند، در حالی که کاملا ناسازگار با روحیات او می باشد ولی این فرصت را از دست نمی دهد و دو زندگی متفاوت، یکی به عنوان یک مادر مطلقه در یک شهر سنتی و دیگری به عنوان یک ماساژور که با زن های خشن و غیر قابل پیش بینی سر و کار دارد را شروع می کند…
"ماورای باور: واقعیت یا داستان" نام یک مجموعه تلوزیونی می باشد که در ایران با نام "داستان های باورنکردنی" پخش شد . در این برنامه در هر قسمت چند داستان به روایت تصویر پخش میشود و مجری برنامه در انتها از بینندگان سوال میکند که آیا این داستان واقعی بوده یا توهمات یک کارگردان ؟
این سریال داستان دو دختر جوان رو مطرح میکنه که متوجه میشن به طور تصادفی هنگام به دنیا اومدن با هم دیگه عوض شدن. “بی کنیش” در خانواده ای ثروتمند به همرا دو والدین و دو برادرش بزرگ شده و در مقابل “دافنه واسکوئز” که قدرت شنوایی خودش رو در بچگی به دلیل مننژیت از دست داده به همراه تنها مادرش و در محیطی فقیرانه بزرگ شده است . داستان وقتی دراماتیک میشود که دو خانواده همدیگه رو ملاقات میکنند و بر سر این که چه جوری به خاطر دخترا باهم زندگی کنن جر و بحث میکنند …