گروهی از ماموران برای تجلیل از زنی کهنهکار، به گذشته سفر میکنند اما این سفر به جای آنکه به جشنشان بیافزاید، باعث ایجاد تغییراتی مخرب در آینده میشود.
داستان فیلم درباره ی یک پدر مهربان هست که برای تولد فرزندش ، یک لباس دلقکِ بسیار بامزه را خریداری می کند. اما او خبر ندارد که این لباس، توسط نیروهای مرموزی احاطه شده است...
شان، که یک آژانس تبلیغاتی در شهر نیویورک را اداره می کند، و "اوون"، یک صنعتگر و نوازنده شهری کوچک، خانه های خود را با تعطیلات عوض می کنند. میا، که برای شان کار می کند، به اوون کمک می کند تا در آپارتمان جدیدش مستقر شود...
در شب هالووین، فرانسین با زنی مسن و بسیار مرموز آشنا میشود؛ بینکی خودش رو توی خونهی ارواح خیلی جالب آقای رتبرن میبینه؛ و آرتور، باستر و لادونا میترسن که خونهی درختیشون ممکنه روحزده باشه.
در سال 1890 (ویلیام مرداک) از تکنیک های رادیکال پزشکی قانونی از جمله شواهد انگشت نگاری و ردیابی، برای حل برخی از وحشتناک ترین قتل های شهر استفاده میکرد...