بیست و پنجمین دوره جوایز بینالمللی آکادمی فیلم هند ، که با نام IIFA نیز شناخته میشود، در تاریخ 8 تا 9 مارس 2025 در مرکز نمایشگاه و همایش جیپور در جیپور ، هند برگزار شد، این جوایز که در بخش عمومی، ویژه و فنی به فیلمهای هندیزبان تعلق میگیرد در سال ۲۰۰۰ میلادی بنیانگذاری شدهاست.
روحان، مردی حیلهگر که با جعل هویت، خود را روحانی معرفی میکند، ماموریتی پر درآمد را در قلعهای تسخیر شده میپذیرد. در طول این ماموریت، روحان درگیر توطئهای تاریک و پیچیده میشود که در آن گروهی از کشیشان فریبکار نقش اصلی را ایفا میکنند. ماجراهایی که روحان تجربه میکند، آمیختهای از طنز، هیجان و ترس است و در پایان، او را به سمت پیچشهای داستانی غیرمنتظرهای میکشاند.
شایعه ای در مورد پالاوی پاتل، یک زن خانه دار متعهد، میانسال و فداکار که به رقص و آشپزی علاقه دارد، در آستانه نامزدی پسرش تجاس با دختری ثروتمند همه چیز عوض می شود..
داستان درباره چهار دوست است که سفری پرماجرا به مانالی در دامنه کوه های هیمالیا می روند. "بانی" با رفیق اش "آوی" و "آدیتی" در ایستگاه قطار منتظر قطاری به مقصد مانالی هستند که با "ناینا" آشنا می شوند...
«دوداس» (شاهرخ خان) پسر یک خانواده ثروتمند است که از دیرباز عاشق دختری بنام «پرواتی» بوده است، اما خانواده اش مانع ازدواج او با آن دختر شده اند. سرانجام دوداس برای تسکین دردش وارد مسیری برگشت ناپذیر می شود و سرنوشت او از دست او و همینطور خانواده اش خارج می شود...
«رائول» (شاهرخ خان) کارگردان یک گروه رقص و آواز است. او با یکی از رقاص های گروهش بنام «نیشا» (کاریشما کاپور) رابطه دوستی قوی ای دارد. نیشا طوری رفتار می کند که انگار فقط یک دوست ساده برای رائول است، اما در قلبش او عمیقا عاشق رائول می باشد…
پرم و نیشا در عروسی خواهر و برادر بزرگترشان با هم آشنا می شوند و عاشق هم می شوند، اما برنامه های آنها برای با هم بودن با مرگ خواهر نیشا به خطر می افتد و ...
عمن ( سانجی دات ) پسری فقیر، معلول و یتیمی است که از کودکی با آکاش ( سلمان خان ) دوستی صمیمی دارند و به همین دلیل پدر و مادر آکاش عمن را به فرزندی قبول میکنند، پس از گذشت چند سال عمن و آکاش هردو به یک دختر علاقمند میشوند و....
داستان فیلم در مورد «راجا» (امیر خان) پسری می باشد که به همراه خانواده اش زندگی سخت و فقیرانه ای را در هند می گزرانند. راجا به کالج می رود و در آنجا....
دوست یک مرد که یک افسر پلیس است توسط گانگسترها در روز روشن ترور می شود. او متوجه می شود که برادر بزرگش در همان باند کار می کند و تصمیم می گیرد با نفوذ در باند انتقام مرگ دوستش را بگیرد...
زمانی که یک افسر پلیس تبعیدی، یک راهزن جسور و فرزند یک فرمانده پلیس، به ناحق توسط یک قاچاقچی زیرک به جرمی متهم میشوند، برای آنکه به او درس عبرتی دهند و بیگناهی خود را اثبات کنند، تصمیم میگیرند که با هم متحد شوند.