وقتی شبکهی ماهوارههای طراحی شده برای کنترل آب و هوای جهانی به کرهی زمین حمله میکنند، وقت زیادی باقی نمیماند تا برای این تهدید جدی آماده شد؛ قبل از اینکه یک طوفان جهانی همه چیز و همه کس را نابود کند.
در سال 1969 جیمی شوارتز 16 ساله از مدرسه خسته کننده خود فرار میکند زیرا معتقد است او باید نقش Holden Caulfield، شخصیت اصلی رمان The Catcher in the Rye را بازی کند. بنابراین جیمی سفری را برای پیدا کردن نویسنده رمان، یعنی "J. D. Salinger" آغاز میکند و...
بعد از گذراندن دو دهه در انگلستان، بيل برايسون به ايالات متحده بر میگردد. در امریکا، بیل به این نتیجه میرسد که بهترین راه برای پیوند با زادگاهش این است که همراه یکی از قدیمیترین رفقایش جادۀ آپالاچی را با پای پیاده در نوردد…
پسره دختره رو می بینه،بک کمدی عشق و لمس ،عمیق و بامزه است که درجستجوی این است که بگوید مرد یا زن ایده آل چه کسی است.و د اشتن او حمایتش و گرمی اش چقدر ارزشمند است؟
بورک روانشناس و نویسنده ی کتاب هایی است که به مردم کمک می کند تا بر مشکلات و غم و اندوه های زندگی اشان غلبه کنند و در این کار خود نیز بسیار موفق و مشهور است. او در یکی از سفرهایش که برای انجام مراسم معرفی کتاب و جلسات روانشناسی است...
این فیلم زندگی نامه رئیس جمهور سابق ایالات متحده «جورج دبلیو بوش» را به تصویر می کشد، که از اولین روز های او در کالج آغاز شده و تا انتهای دوره ریاست جمهوری او ادامه دارد...
بنجی گم شده و تنها در خیابان های یک شهر کوچک می سی سی پی، تلاش می کند تا مادرش را از یک کارخانه توله سگ در حیاط خلوت نجات دهد، و از دو سگ شکاری و یک دستیار ناخواسته دوری می کند...
«کانر مک لیود» (لامبر) و خویشاوندش، «دانکن» (پل)، عضو فرقه «نامیرایان» هستند؛ یک فرقه مخفی که اعضای آن فقط با جدا شدن سر از بدنشان می میرند. «کانر» و «دانکن» برخلاف میلشان وارد مسابقه ای می شوند که در آن، «نامیرا» های خوب و بد به مبارزه با هم می پردازند تا ...
دو برادر خون آشام به نام های «استفان» و «دیمن»، که دارای زندگی جاودانه هستند، قرن هاست که میلشان برای نوشیدن خون انسان را مخفی کرده و میان مردم زندگی می کنند. آن ها قبل از اینکه اطرافیان متوجه عدم تغییر سن آن ها شوند، از شهری به شهر دیگر نقل مکان میکنند. اکنون آن دو به شهر ویرجینیا بازگشته اند، همان جایی که به خون آشام تبدیل شدند. استفان پسر شریفی است و خون انسان را به خود ممنوع کرده تا مجبور نباشد کسی را بکشد، اما همواره سعی می کند مراقب اعمال برادر شرورش، دیمن باشد. بعد از آمدن به ویرجینیا، طولی نمی کشد که استفان عاشق یک دختر مدرسه ای بنام «الینا» میشود...