پل ویلسون، کشاورزی در آیووا، پس از کشته شدن همسر و ربوده شدن دخترش در کانزاس سیتی، هویت پنهان خود به عنوان یک مزدور سابق را آشکار کرده و برای نجات فرزندش به آن شهر میرود.
یک جوان ایرانی (مازیار جبرانی) که عاشق سوپر قهرمانان آمریکایی است برندهی قرعهکشی سالانه گرین کارت آمریکا شده و به لوسآنجلس میآید تا شاید به آرزوی بزرگش جامهی عمل بپوشاند. نام خود را که در انگلیسی بهسختی تلفظ میشود به "جیمی وست وود" تغییر داده و دوست دارد بنا بر آرزوهای بچگیهایش مانند استیو مک کوئین در فیلم Bullitt به یک پلیس کاردرست تبدیل شود اما بهزودی متوجه میشود که تنها شغلی که میتواند برای خود دستوپا کند نگهبانی در یک خواربارفروشی ایرانی است..
ماز جبرانی که به تازگی کتاب "من تروریست نیستم اما یک بار نقش آن را در تلویزیون بازی کردم" را منتشر کرده در این استندآپ کمدی به روی صحنه میآید و با طرح بازخوردهای جالب کتابش از سیاست، فوتبال، مسائل اجتماعی و فرزندانش صحبت میکند...
در عصر پادشاهی شاه آدام و ملکه بل پسر نوجوان و ساده دلشان به یک دختر دردسر ساز پیشنهادی میدهد و در این داستان عناصر پر قدرتی همچون ملفیسنت - ملکه شیطانی - شیطان ظالم و جعفر که از شخصیت های والت دیزنی هستند حضور دارند…
ماز جبرانی برای اجرای سومین برنامه استندآپ کمدی به استکهلم سوئد میرود و با طرح موضوعاتی از خانواده، نژادپرستی و سیاست نشان میدهد چگونه کمدی میتواند با برقراری ارتباط با تماشاگرانی از ملیت های مختلف یک ابزار دیپلماتیک باشد...
ماز جبرانی، کمدین، استعدادهای درخشان و با صدای بلند خود را در اولین استندآپ کمدی انفرادی خود به نمایش می گذارد. او به موضوعاتی در مورد سیاست، نژاد و مذهب می پردازد و به طرز خنده داری مربوط به خاورمیانه را از بین می برد.
«سیلویا بروم» (نیکول کیدمن)، زن سفیدپوستی که در افریقا به دنیا آمده و بزرگ شده، در سازمان ملل مترجم است. یکی از زبان هایی که «سیلویا» به آن آشنایی دارد، «کو» است و یک روز در تالار مجمع عمومی سازمان ملل به طور اتفاقی از حرف های مردی که به زبان «کو» صحبت می کند با خبر می شود که بر ضد جان «زوانی» (کامرون) حاکم مستبد ماتوبو توطئه ای در جریان است و …
کریگ" و "دی دی" در نهایت موفق می شوند از خانه پدر و مادر خود نقل مکان کنند.پسر عمویهایشان به عنوان نگهبان شب در یک فروشگاه بزرگ کار می کنند.وقتی به خانه آنها در شب کریسمس دستبرد می زنند، آنها با هم متحد می شوند تا سارق را پیدا کنند...
پزشکي به نام «جو دارو» (کاستنر)، عزادار مرگ همسرش، «اميلي» (تامپسن) است که در امريکاي جنوبي کمک هاي پزشکي مردم نيازمند را تأمين مي کرده و در تصادف اتوبوسي درگذشته است. موقع سرکشي به بخش اطفال «جو» احساس مي کند که «اميلي» از تجربه ي بين مرگ و زندگي بيماران علاج ناپذيرش استفاده مي کند تا با او ارتباط برقرار کند...
یک متخصص ضد تروریسم توسط رئیس جمهور مامور می شود تا تروریستی را که مظنون به برنامه ریزی برای راه اندازی یک دستگاه هسته ای در ایالات متحده است، ردیابی کند...
این سریال به سبک اکشن، ماجرایی و هیجانی است. نقش اول این داستان «جک باور» در ادارهٔ CTU (واحد ضد تروریستی) مشغول به کار است و هر فصل یک روز از زندگی او را در حال مبارزه با یک نقشهٔ تروریستی بزرگ و خطرناک نشان می دهد…
داستان در مورد یک پدر خانواده پنج نفره است که از وقتی همسرش رفته است سر کار ، باید مسئولیت های خانه و مراقبت از سه تا دخترهای ۱۴ ، ۱۷ و ۲۲ ساله اش را بعهده بگیرد . در این حین ماجراهای جالبی برایشان پیش می آید...
ویتنی و الکس زوج خوشبخت و غیر متاهلی هستند که ۵ ساله با همدیگر زندگی می کنند و قصد ندارند در ازدواج کردن عجله کنند . تا اینکه با شرکت در جشن عروسی یکی از دوستان خود، ویتنی متوجه می شود که رابطه اش با الکس به تدریج کسل کننده و ملالت آور شده است...