دو کودک پس از برهنه شدن در دریاچه به عنوان قربانیان یک شوخی نابالغ در اردوگاه تابستانی با یکدیگر دوست می شوند. آنها از کمپ فرار می کنند و به مدت سه روز بیشتر از چیزی که قبلاً می شناختند در مورد یکدیگر یاد می گیرند...
داستان میزبان در برهه ای از تاریخ کره زمین می گذرد که در آن بیگانگان علاوه بر اینکه بر زمین قدم گذاشته اند، دخل و تصرفی هم بر آن داشته اند. این بیگانگان ، با به تسخیر در آوردن بدن انسانها و کنترل ذهن آنها ( هنگامی که بدن تسخیر می شود، چشمها روشن می شود و خاطرات هم پاک یا دستخوش تغییر میشود ) ، به نوعی می توان گفت که کنترل زمین را بر دست گرفته اند و تنها عده ای از انسانهای واقعی باقی مانده اند که در حال مبارزه برای بازپس گیری هویتشان هستند...
بچه ای بنام «مایکل واکر» آرزو دارد که هر روز کریسمس باشد، تا اینکه یک اتفاق غمناک روحیه او را خراب می کند. 30 سال بعد، مایکل هنوز نمی تواند از روزهای عید کریسمس لذت ببرد...
بن و آلن، دو دوست صمیمی بیکفایت که قادر به بزرگ شدن نیستند، با پذیرفتن یک کودک رهاشده، جهت زندگی خود را پیدا میکنند و خانوادهای را که همیشه نیاز داشتند، میسازند....
یک زن جوان بنام کریستینا بین مرگ و زندگی گیر افتاده است... و یک مامور تشییع جنازه که ظاهرا توانایی انتقال مردهها را دارد، او را برای رفتن به دنیای آخرت آماده می کند. اما از طرفی این احتمال وجود دارد که کریستینا هنوز زنده باشد و قصد مرد زنده به گور کردن او باشد.
شرکتی بنام ریپو برای فروش اعضای بدن انسان ها با آنها قرار داد بسته و در زمان موعد آنها باید به قراردادشان عمل کنند. شخصی قلب خود را قرارداد بسته اما منصرف می شود و شرکت قصد دارد توسط شکارچیانش او را مجبور به اهدای قلبش کند …
داستان در مورد چهار نفر شامل یک متهم سابقه دار، یک کشیش خودباخته، یک مسئول کفن و دفن، و یک رقاص می باشد که در شب عید کریسمس بعد از اتفاقاتی سر راه یکدیگر قرار می گیرند …
شروع داستان در سال ۱۹۵۸ است. جایی که در یک مراسم برای شروع به کار یک دبیرستان. گروهی از دانش آموزان آرزو ها و درخواست هایشان از آینده را در یک صندوق قرار می دهند و آن را در خاک دفن میکنند .اما در اخرین لحظه دخترکی مرموز برگه هایی در آن صندوق قرار می دهد. اکنون و بعد از پنجاه سال پرفسور کستلر بر روی این صندوقکه به تازگی آن را پیدا میکند کار میکند و به واقعی وحشتناک پی میبرد برگه هایی که آن دختر در صندوق گذاشته تماما حوادثی را شرح داده که در آینده اتفاق افتاده اند و اکنون همه ی آنها به وقع پیوسته و تنها سه حادثه ی بزرگ دیگر باقی مانده. اکنون پرفسور به همراه پسرش سعی دارند تا از وقوع این حوادث جلووگیری کنند باید دخترک را نیز بیابند...