Virgil Aioanei

در سال ۱۹۸۹، با آغاز انقلاب رومانی، زندگی شش نفر به دلیل اعتراضات و مشکلات شخصی با هم درآمیخت و در نهایت به سقوط ناگهانی رژیم کمونیستی و سرنگونی چائوشسکو منجر شد.

ورا، دامپزشک باغ‌وحشی در یک شهر کوچک، هنگام تجربه یک فروپاشی روحی، موجب فرار یک ببر می‌گردد...

یک پلیس جوان به نام کریستی سعی می‌کند تعادل بین دو بخش متضاد از هویت خود را پیدا کند: بخشی که مردی است که در یک محیط سلطه‌گر و مردسالار کار می‌کند و بخشی که...

میرچه، یک افسر اطلاعاتی بازنشسته، متوجه می شود که پسرش در کوهستان گم شده است. پس از روزها جستجو، میرچا تیم نجات خود را گرد هم آورد که منجر به درگیری با جوخه محلی شد...

داستان فیلم درباره یک جراح جوان به نام کریستین است که در یک بیمارستان کار می‌کند. او تنها کسی است که از مرگ ناگهانی بعد از عمل بیماران پس از موفقیت آمیز بودن عمل، نگران است. او شروع به تحقیقات می‌کند و یک کشف شگفت‌انگیز می‌کند. برای سال‌ها، بیمارستان دارای ضدعفونی‌کننده‌های ناسالم بوده است. ضدعفونی‌کننده‌های زیر استاندارد باعث عفونت و مرگ شده‌اند...

فیلم چندین افسانه محلی رومانی کمونیست را به تصویر می کشد ...

یک سرباز شبه‌نظامی از روی اشتیاق، جوخه خود را رها می‌کند و تصمیم می‌گیرد برای آرمان انقلاب بجنگد. ستوان او و بقیه گروه در شب آشفته ۲۲-۲۳ دسامبر ۱۹۸۹ به دنبال او می‌گردند.

یک بازگویی سینمایی از روایت کتاب "شهید راه خدا" درباره مصائب مسیح ...