سالیا 17 ساله از کودکی در ژاپن بزرگ شد. او مانند ژاپنیهای هم نسل خود در دبیرستان زندگی عادی داشت، اما در مقطعی وضعیت اقامت خود را از دست داد و زندگی روزمره خانوادهاش به کلی تغییر کرد. در سایتما، منطقه ای وجود دارد که حدود 2000 کرد در آن زندگی می کنند و سالیا یک دختر دبیرستانی است که در آنجا زندگی می کند. این داستان بزرگ شدن او را روایت می کند که وقتی با یک پسر ژاپنی آشنا می شود با هویت خود دست و پنجه نرم می کند...
تایگی آسانو برای گروه دبیرستان فوناباشی ترومبون می نوازد. او شخصیتی روشن، مهربان و صادق دارد ، همچنین با دیگر اعضای گروه به خوبی کنار می آید. یک روز، تایگی چالش ایجاد یک آهنگ شاد برای تیم بیسبال دبیرستان را به عهده می گیرد...
داستان فیلم در مورد فردی است که به تازگی از دانشگاه فارغ التحصیل شده و به دنبال کار می باشد. زندگی وی به صورت غیر منتظره ای عوض شده و او مبتلا به بیماری خطرناکی می شود...
داستان هنا و آليس انيمه و درامي براي جوانان است که نويسنده آن شونجي آيوا است. اين انيمه مربوط به داستان قبل از فيلم هنا و آليس است که در سال 2004 توسط همين کارگردان ساخته شد...
تاکاکو شروع به کار به عنوان کارآموز در یک رستوران چینی می کند. رئیس وی وانگ چینگ کوئو آشپز است و اگرچه در ابتدا به خوبی همراه نمی شوند ، اما به تدریج دوست می شوند در حالی که مهارت آشپزی تاکاکو توسعه می یابد...
بیمارستان دانشگاه توهو یک تیم فوقالعاده جراحی عروق کرونر تحت رهبری یک جراح جدید و ستارهدار آمریکایی (Kiji Kikkawa) ایجاد کرده است که متخصص در روش بسیار پرخطر «باتیستا» برای کوچک کردن اندازه قلبهای بزرگ شده است. به طور معمول این روش تنها 60 درصد موفقیت دارد، اما «تیم باتیستا» به 26 موفقیت پیاپی دست یافته است...
در یک آپارتمان کوچک توکیو ، آکیرای دوازده ساله باید از خواهر و برادرهای کوچک خود مراقبت کند ، پس از اینکه مادر آنها آنها را ترک کرد و هیچ نشانه ای از بازگشت نشان نداد.
دو دوست فابریک با یک پسر وارد رابطه می شوند، در صورتی که پسر اصلاً خبر ندارد این دو با هم دوست هستند. حال هر دو دختر تصمیم می گیرند پسر را به یک قرار دعوت کنند و...
ساتومی بدون هدف در یک مدرسه حرفه ای تحصیل می کند و به طور اتفاقی عضو باشگاه ربات می شود. دو باشگاه روباتی در مدرسه او وجود دارد. اعضای اولین باشگاه نخبگان دستچین شده اند و به طور مرتب در مسابقه ربات شرکت کرده اند...
یک یاکوزای چینی تبار و یک پلیس ژاپنی هر کدام بر علیه مافیای ژاپنی جنگی راه انداخته اند. اما مقدر شده بوده که این دو یکدیگر را ملاقات کنند. رویارویی این دو با هم، دنیا را تغییر خواهد داد...
تاکورو ياماشيتا» (ياکوشو)، کارمند ساده، همسرش را با مرد ديگري غافل گيري مي کند و چنان از خود بي خود مي شود که هر دو را مي کشد. هشت سال بعد، «ياماشيتا» با ضمانت يک روحاني بودايي که در چيبا زندگي مي کند، از زندان آزاد مي شود. اگرچه او از زندگي گذشته اش فاصله گرفته اما هنوز از يادآوري جنايتي که مرتکب شده رنج مي برد.
میتسوئو که از شغل جدیدش به عنوان فروشنده کفش ناراضی است، به جشنواره ای دعوت می شود و به خواهر یکی از دوستانش معرفی می شود. در همین حال تورا سان در تعطیلات سالانه به یک زن خانه دار مجروح کمک می کند...