خون آشام های که در یک شهر آمریکایی زندگی میکنند. آنها از ضدآفتاب برای محافظت از پوستشان در مقابل نور خورشید استفاده می کنند. فرزند ون هلسینگ با عواقب ...
مردم بیگناه در خیابانهای نیویورک به دست یک افسر پلیس به قتل می رسند. در حالی که قتل ها افزایش می یابد و انجمن شهر تلاش می کند آنها را مخفی کند، "فرانک مک کرا" تحقیقات را بدست می گیرد. پلیس جوانی به نام "جک فارست" به عنوان مضنون اصلی دستگیر می شود و...
جک استرایکر در ویتنام دو گلوله به پایش اثابت کرد و توسط یکی از افرادش به عقب منتقل شد. وقتی به خانه بر میگرددسعی می کند در کابین خود زندگی مسالمت آمیزی داشته باشد و با نامزدش سالی رابطه داشته باشد. در همین حال ، فرقه ای شرور که توسط سام ریمی ، که معتقد است او عیسی مسیح است ، اجازه کشتن مردم و قربانی کردن خون را داده است...
پنج نفر از دانشجویان کالجی در آمریکا با هم قرار گذاشته اند تا آخر هفته ی خود را در کلبه ای متروکه در جنگل بگذرانند. در کلبه کتابی موسوم به کتاب مرده و یک ضبط صوت را می یابند که متعلق به یک پروفسور بوده است و به زبان بابلی و سومری نوشته شده است. یکی از آن ها ضبط صوت را روشن می کند. آن ها صدای پروفسور را می شنوند که در حال ترجمه ی کتاب است. این کار آن ها باعث رهایی نیروی پلیدی در جنگل می شود...
گروهی از دانشآموزان دبیرستانی که به دلیل تفاوتهایشان طرد شدهاند، یک گروه موسیقی هوی متال تشکیل میدهند. با توجه به علاقه ناگهانی مردم شهر به ماوراءالطبیعه، آنها تصمیم میگیرند تا با ایجاد یک تصویر شیطانی از خود، شهرت کسب کنند. اما به زودی، وقایع عجیبی رخ میدهد که باعث میشود آنها به عنوان عامل اصلی این اتفاقات معرفی شوند و شکار جادوگران شوند.
جک سالیوان و گروهی از دوستانش در یک خانه درختی تزئین شده زندگی می کنند، بازی های ویدئویی، خوردن آب نبات، و مبارزه با زامبی ها در عاقبت یک آخرالزمان هیولایی انجام می دهند.
Ash که شخصیت شوخ طبع و خوشگذرانی است سی سال گذشته را بدون توجه به مسئولیتش برای ترور شیطان خبیثی به نام Evil Dead که او و دوستاندوران دانشگاهش با اقداماتشان سه دهه پیش در کلبه جنگلی آزاد کرده بودند گذرانده است.حال علاوه بر آنکه پس از سالیان دراز Evil Dead توانسته او را پیدا نماید خطر گسترش طاعون شیطانی-زامبی کننده ای نسل بشر را تهدید می کند و Ash پابه سن گذاشته و دوستان جوانش باید راهی برای مقابله با آن بیابند.
مایکل وستن (Michael Westen) (جاسوس!) وسط یک عملیات توی نیجریه، حکم سوختگیش رو دریافت میکنه! «به عنوان جاسوس وقتی میسوزی، نه پولی داری، نه کاری، نه سابقهی کار، هرجایی ولت کنند مجبوری همونجا بمونی. روی هرکسی که هنوز باهات صحبت میکنه حساب میکنی. خلاصه تا وقتی نفهمی که چه کسی تو رو سوزنده هیچ جا نمیری.» مایکل رو وسط میامی ولش میکنند. زادگاهش، جایی که مادرش و برادرش زندگی میکنند. تمام تلاشش اینه که بفهمه کی حکم سوختگیش رو داده. این وسط برای اینکه زندگیش بگذره با کمک دو نفر از دوستانش عملا نقش کاراگاه خصوصی رو هم بازی میکنه. روایت قصه، اول شخص هست. خود مایکل قصه رو روایت میکنه…
سریالی کمدی، به سبک شرلوک هلمزی و پر از شوخی ها و دیوانگی های خنده دار که می تواند ساعت ها شما را سرگرم کند. اگر دنبال سریالی کمدی و جنایی می گردید این سریال را از دست ندهید.شاون اسپنسر که حافظه ی تصویری، غریضه ی کارآگاهی و دقت بسیار بالایی دارد بعد کمک به پلیس برای حل یک پرونده، متهم به شریک جرم بودن می شود. شاون برای این که به زندان نیفتد و راز خود را برملا نکند ادعا می کند که غیبگو است و با عالم ارواح ارتباط دارد و از این راه اطلاعات خود را به دست می آورد. شاون به همراه بهترین دوستش گاس که فروشنده ی دارو و لوازم پزشکی است، دفتر کارآگاه خصوصی غیبگوی Psych را تاسیس می کند و از آن به بعد در حل پرونده های جنایی به پلیس کمک می کند...