در ایتالیا، زنی در طول ماموریت خود درگیر یک سری جن گیری های غیرمجاز می شود تا بفهمد چه اتفاقی برای مادرش افتاده که گفته می شود در جریان جن گیری خودش سه نفر را به قتل رساند...
هالیوود، سال 1938. «تاد هکت» (آترتن) که در دانشگاه ییل نقاشی خوانده به گروهی می پیوندد که آماده ی کار برای یک طراح صحنه به نام «کلود استی» (دیسارت) هستند. او به دختری در همسایگی به نام «فی» (بلک) – بازیگر سیاهی لشکر ولی خوش آتیه – علاقه مند می شود و می کوشد تا به او در کارش کمک کند.
"آلیس"بیش تر وقتش را به میانجی گری میان شوهر عبوسش، "دانلد هایت"، و پسر یازده ساله ی بازیگوش شان "تام" می گذراند. تا این که "دانلد"در سانحه ای کشته می شود و "آلیس" تصمیم می گیرد به دنبال آرزوی دیرینش، خوانندگی، برود.
"بنی" نوپرستی است که به دردسر می افتد.خواهر او "لیلا" آسیب پذیر بوده و در آستانه عاشق شدن قرار دارد."هیو" برادر بزرگتر آنها خواننده ای پرتلاش است که مدیربرنامه هایش "روپرت" شاید تنها کسی باشد که به استعداد او اعتقاد دارد.داستان به جلو و عقب رفته و زندگی آنها را بررسی می کند...
پس از تحمل هفت سال زندان،"مکس مونتی" به بانک برادران خود "جو"،"تونی" و "پیترو" رفته و به آنها قول انتقام می دهد.او با معشوقه خود "ایرینه" ملاقات کرده و او درخواست می کند گذشته را فراموش کرده و یک زندگی جدید شروع کند اما...