نویسنده ای برای اولین بار پس از 35 سال به زادگاهش کنیاک برمی گردد تا به ترویج یک کارخانه تقطیر کمک کند. او هم آنجاست تا با خاطرات عشق اولش روبرو شود. مردم و مکان هایی که او برای برانگیختن احساسات بسیاری از گذشته بازمی گردد.
هنگامی که ژاپن در پایان جنگ جهانی دوم تسلیم می شود، سربازی به نام هیرو اونودا به جنگل های فیلیپین عقب نشینی می کند تا خودش جنگ را برای 10000 روز دیگر ادامه دهد...
جوانی به نام “سم” در تابستان به همراه خودروی فوردش به سمت جنوب حرکت میکند. او با دو برادر و خواهری به نامهای “متیو” و “لئا” که به صورت تصادفی با آنها آشنا شده، سفر میکند. در این سفر، آنها با یکدیگر آشنا میشوند، با هم مبارزه میکنند و عاشق هم میشوند. اما “سم” یک راز دارد، یک زخم قدیمی که هر روز او را بیشتر از دنیای بیرون دور میکند...
گیوم فکر می کرد که او در زیر فاجعه وحشتناکی خط کشیده است که باعث مرگ دو نفر از همه بیشتر دوستش شد. ده سال بعد ، جودیت ، که عشقش زندگی او را دوباره ارزشمند کرده است ، ناگهان در خاکسپاری مادرش ناپدید می شود.