"هنری هکت" سردبیر یک روزنامه نیویورکی است. او عاشق کارش است اما ساعات کار طولانی و حقوق کم او را خسته می کند. همه چیز بر خلاف میل او پیش می رود تا اینکه داستانی جذاب به سراغش می آید و...
«ديک تريسي» (بيتي) با تلاشي مداوم، نقشه هاي شيطاني «بيگ بوي کاپريس» (پاچينو)، رهبر جنايتکاران را بر هم مي زند. از طرف ديگر «تريسي» در زندگي خصوصي با نامزدش، «تس تروهارت» (هدلي) که اصرار دارد او شغل کم دردسرتري براي خود دست و پا کند، درگير است...
«جک والش» (رابرت دنیرو) استخدام شده تا یک حسابدار مافیا بنام «جاناتان ماردوکاس» (چارلز گرودین) را دستگیر کند. پلیس فدرال در گرفتن رد جاناتان درمانده است، اما جک براحتی او را می یابد و اکنون باید او را از نیو یورک به لس آنجلس ببرد تا ۱۰۰ هزار دلار دستمزدش را بگیرد. از طرفی پلیس فدرال و مافیا نیز به دنبال این حسابدار هستند و همین مساله کار جک را کمی مشکل می کند…
"دکستر کورنل" استاد زبان انگلیسی، درگیر چندین فقره قتل اطرافیانش می شود. او دلیل خوبی برای پیدا کردن قاتل دارد اما زمان این اجازه را به او نمی دهد. تا اینکه یکی از دانشجویانش به کمک او آمده و...
“چارلی” و پسر عموی دردسر سازش “پائولی” تصمیم می گیرند صد و پنجاه هزار دلار برای بدست آوردن اسبی که او اطلاعات مهمی در مورد آن بدست آورده سرقت کنند. اما پس از سرقت آنها با مافیا و پلیسهای فاسد شهر به مشکل می خورند و…
ر شهر اتفاقات و قتلهای مشکوکی رخ میدهد و به دلیل رعایت نکردن قوانین از سوی پلیس قاتلین آزاد زندگی میکنند. در اتاق ستاره یک هیات داوری برای دادگاه تصمیم میگیرد که ...
اوايل قرن بيستم «جان ريد» (بيتي)، روزنامه نگاري راديکال، رابطه اي پرفراز و نشيب با نويسنده اي به نام «لوييز برايانت» (کيتن) دارد.«ريد»، هم چنين با گروهي از شخصيت هاي سرشناس معاصر خود برخوردها و رفت و آمدهايي داشته است...
کارگر کارخانه، «ملوین دامار» (له مات)، مردی را در صحرای نوادا سوار می کند و به لاس وگاس می رساند. این مرد مدعی است «هوارد هیو» (روباردز جونیر) میلیونر افسانه ای است.شرح فیلم: این هجویه ی درخشان «رؤیای امریکایی» با شخصیت پردازی درخشان و پیچیده ای که از «ملوین» ارائه می کند؛ بسیاری از ارزش های تثبیت شده مثل رسانه ی تلویزیون را به سخره می گیرد. «ملوین» آدمی است که با رؤیاهایش زندگی می کند. به همین دلیل وقتی آن ها برایش جنبه ای عینی می یابند نمی تواند تحمل شان کند.
«لوتر کولمن» (ارل جونز) با جلب اعتماد «دويل لونگن» (شا) مبلغ کلاني کلاهبرداري مي کند، اما به دست افراد او کشته مي شود. «جاني هوکر» (ردفورد)، شريک «لوتر»، به سراغ رفيق سابق او در شيکاگو، «هنري گوندورف» (نيومن)، مي رود تا هم رسم و راه کارهاي بزرگ تر را بياموزد و هم سهمي در انتقام گرفتن «هنري» از «دويل» داشته باشد...
Save translation
این داستان خنده دار در مورد دو باند مافیایی متخاصم در شهر نیویورک است. باند ضعیفتر از یک شیر برای باج گیری از "مشتریان" باند مقابل استفاده می کند. پلیس موفق می شود یکی از باندها را متوقف کند، در حالی که دیگری بدون رئیس باقی می ماند...