Jerry Orbach

«هری لوین» (پاچینو) نویسنده ای است پنجاه و خرده ای ساله که با وجود انتشار دو کتاب، هرگز از چنان موفقیتی بهره نبرده که بتواند کار دربانی اش را رها کند. «هری»، تازه سومین کتابش را تمام کرده و منتظر است تا دوستش، «جیک منهایم» (اورباک) دست نوشته اش را بخواند و نظرش را به او اعلام کند...

مایک لوگان، کارآگاه پلیس نیویورک که پس از مشت زدن به یک سیاستمدار فاسد به یک منطقه‌ی حاشیه‌ای در استاتن آیلند تبعید شده بود، تلاش می‌کند تا قتل وحشیانه یک روسپی را حل کند و به این ترتیب بتواند شغل قبلی خود در منهتن را پس بگیرد.

«بل» برخلاف خواسته‌های «دیو»، قصر را آماده کریسمس کرده و تلاش می‌کند شادی را در این فصل به ارمغان بیاورد. «فورت» می‌ترسد کارهای «بل» در نهایت به نفرین پایان دهد و…

  "علاءالدین" در آستانه ازدواج با شاهزاده "یاسمن" قرار دارد.با وجود حضور و تشویق دوستانش او عصبی و مضطرب است.اما وقتی چهل دزد مهمانی ازدواج را به هم زده و تلاش می کنند یک طلسم باستانی را سرقت کنند؛او وارد راهی خطرناک برای متوقف کردن سارقان می شود...

با توجه به موفقیت او در روزهای اولیه تلویزیون، بادی یانگ جونیور (بیلی کریستال) در کنار همسرش الین (جولی وارنر) با خوشحالی به دوران بازنشستگی می پردازد. درعوض، بادی یک آدم بدبین است که برادرش استن (دیوید پیمر) و هر کس دیگری را که شکست می‌خورد از خود دور می‌کند...

ویتنام، سال ۱۹۶۹٫ «لوک» (وان دام) از دستور مافوقش، «گروهبان اسکات» (لوندگرن) برای کشتن دو ویتنامی بی گناه سر باز می زند، و درگیری بین این دو، منجر به کشته شدن هر دو می شود، و اجسادشان را میان یخ به امریکا باز می گردانند. صحرای نوادا، زمان حال. «لوک» و «اسکات» همراه گروهی از سربازان که همگی به طور مصنوعی به حیات بازگشته اند ـ و حالا سربازان همگانی نام دارند ـ مأموریتی مشکل را به انجام می رسانند…

زنی زندگی شهری کوچک خود را به شهر بزرگ شیکاگو رها می کند، جایی که او به عنوان مجری برنامه رادیویی می شود....

داستان یک کارآگاه پلیس لس آنجلس که برای پایین آوردن میزان جرم و جنایت قصد دارد که...

 فرانسه، قرن هجدهم. شاهزاده ي خودخواهي تقاضاي کمک پيرزني را که در واقع جادوگر است رد مي کند و با طلسم او به هيولايي بد هيبت تبديل مي شود. سرانجام دختري به نام «بل»، با عشق خود طلسم را مي شکند و شاهزاده قامت انساني اش را باز مي يابد...

یک نویسنده اپرا به سرش ضربه میخورد و بعنوان یکی از شخصیت های نمایش خود بیدار میشود ....

مامور پلیس اهل بروکلین در حالی که مشغول تفریحات خانوادگی است، تماس تلفنی دریافت می کند مبنی بر اینکه بهترین دوستش کشته شده است…

در بروکلین در طول دهه 1950 در پس زمینه فساد و خشونت اتحادیه ها. یک فاحشه عاشق یکی از مشتریانش می شود...

«جودا رزنتال» (لندو)، چشم پزشکي که مورد احترام خانواده، دوستان و هم کارانش است، در خفا با «دولورس» (هيوستن) رابطه دارد. «دولورس» که از پنهان کاري خسته شده، تهديد مي کند که رابطه شان را بر «ميريام» (بلوم)، همسر «جودا» آشکار خواهد کرد. «جودا» نگران و دستپاچه با ترغيب برادرش که با تبهکاران در ارتباط است، به کشتن «دولورس» رضايت مي دهد.

یک پلیس متاهل نیویورکی عاشق یک شاهد قتل اجتماعی می شود که او وظیفه محافظتش را بر عهده گرفته است.

فرانسیس دختر نوجوان هفده ساله‌ای است که در تابستان 1963 برای گردش و مسافرت به همراه خانواده اش به شمال نیویورک می‌روند. پدرش یک دکتر است و از فرانسیس انتظار دارد که به دانشگاه برود و با یک دکتر ازدواج کند. فرانسیس با یک مربی رقص به نام جانی اشنا می‌شود و ...

یک مرد متخصص جلوه‌های ویژه فیلم استخدام می‌شود تا برنامه‌ای برای محافظت از شاهدان، قتل یک اوباش واقعی را جعل کند، اما جان خود را در خطر می‌بیند...

یک بازیکن بیسبال از لیگ های دسته پایین باید 30 میلیون دلار در سی روز خرج کند تا بتواند مبلغ 300 میلیون دلاری را به ارث ببرد، در حالی که اجازه ندارد در مورد این موضوع به کسی چیزی بگوید...

یک کارآگاه مواد مخدر در شهر نیویورک با اکراه موافقت می کند که با کمیسیون ویژه ای که در مورد فساد پلیس تحقیق می کند همکاری کند و به زودی متوجه می شود که او سر خود را از دست داده است و به هیچکس نمی توان اعتماد کرد...

ماجراهای خنده‌دار و بامزهٔ یک گروه از نگهبان‌های پارکینگ.

زن جوانی به آپارتمانی در ساختمانی نقل مکان می کند که یک شیطان شوم را در خود جای داده است...

روایت یک جرم، از عناوین فعلی روزنامه ها و از دو نقطه مجزا همانند تحقیقات پلیس و پیگرد قانونی در دادگاه اقتباس شده است.