هانا اسونسن برای تدریس در یک کلاس شیرینیپزی در کالج شهر دعوت میشود، اما تجهیزاتش دستکاری میشود و انفجاری رخ میدهد که توسط آتشنشانی به عنوان یک حادثه تلقی میشود. به زودی، یکی از همکارانش به قتل میرسد و هانا شروع به کنار هم چیدن قطعات پازل رمز و راز قتل میکند. هانا برای جمعآوری سرنخهای جرم و جنایت و کنار هم چیدن آنها به دوستان و خانوادهاش تکیه میکند و با ورود چاد نورتون (وبستر)، دادستان شهر لیک ادن، با جنبهای متفاوت از قانون و نظم روبرو میشود.
وقتی "مِرِدیث" یک انسان مصنوعی به عنوان همراه ویلیام بیوه سوگوار منصوب می شود، او طوری طراحی شده است که مانند همسر مرحومش رفتار کند. اما در مبارزه برای پایان دادن به بهره برداری هوش مصنوعی، یک سازمان تلاش می کند تا برنامه های او را خراب کند...