سال 1929. «موسوليني» (استايگر)، «ژنرال گراتسياني» (ريد) را به سمت فرماندار ليبي منصوب مي کند؛ جايي که اعراب باديه نشين تاکنون در برابر استعمار ايتاليا مقاومت کرده اند. ورود «گراتسياني» با حمله اي به رهبري «عمر مختار» (کويين) هم زمان مي شود که در آن به نيروهاي ايتاليايي تلفات و خسارات سنگيني وارد مي شود...
دو مرد بیکار که تصمیم گرفته اند دست به سرقت بزنند، اشبتاهی بجای سرقت مغازه، وارد یک اداره پلیس می شوند و پس از یک سری اتفاقات به عنوان دو مامور پلیس استخدام می شوند...
"نینو" یک کارگر کاملا عادی متوجه می شود آدمکشی برای کشتنش استخدام شده. او متوجه می شود زنی ثروتمند ربوده شده و همه کسانی که در این ماجرا دشت داشتند کشته شده اند. اما او نقشی در این آدم ربایی نداشته و...
داستان فردی به نام "سن نو ریکیو" که پسرِ صاحب یک دکه ی ماهی فروشی است. وی بر حسب علاقه به مطالعه بر روی چای می پردازد و در نهایت به یکی از تاثیرگذارترین افراد در مراسم "چای ژاپنی" تبدیل می شود...
یک کارآگاه نیروی دریایی از برادرش که یک قمارباز سابق است، دعوت می کند به او کمک کند تا یک خانه بازی غیرقانونی را در یک قایق تفریحی در نزدیکی میامی از بین ببرند...
یک پلیس سختگیر و قانونشکن به دنبال یک کولی دیوانه و سرکش با کمک یک دزد بانک یکدست و همدستان آنها است تا برای به دست آوردن قاضی جنایتی قدرتمند رم به عدالت برسد...
داستان درباره کسی است که تصمیم دارد مدت زمان کوتاهی دست به قاچاق مواد مخدر از ترکیه به ایتالیا بزند . اما این زمان کوتاه بیشتر و بیشتر میشود ، تاجایی که مجبور میشود هرکسی برسر راهش قرار میگیرد را حذف کند.
رامبو ( توماس میلیان ) بعد از خروج از ارتش به یک قهرمان شهر تبدیل شده و درصدد انتقام از جنایتکاران و گانگسترها برمی آید تا این که خلافکاران یکی از دوستان نزدیک وی را به قتل میرساند این مسئله باعث میشود رمبو تمامی انها به سرکردگی پاترنو ( کاتن ) را از بین ببرد و …
مردی سرگردان و ماهر در مبارزه با مشت، همراه با مردی مسلح و بیرحم که به عنوان دلال زنان نیز کار میکرد، به کودکی یاری رساندند تا به حق قانونی خود یعنی ارثیه برسد.
پس از فرود در شمال آفریقا در جنگ جهانی دوم، گروهی از سربازان به رهبری سروان بروس کلی مأمور می شوند تا به یک موقعیت دشمن حمله کنند تا یک انبار بزرگ ذخیره نفت در بیابان را نابود کنند...
"دکتر اسوای" توسط بازرس "کروگر" به دهکده کوچکی دعوت می شود تا بر روی زنی که تحت شرایط مشکوکی کشته شده کالبد شکافی انجام دهد.با وجود دریافت کمک از طرف "روث" ساحر دهکده،"کروگر" کشته شده و مشخص می شود زن و تعدادی دیگر از اهالی دهکده توسط روح دختر جوانی به نام "ملیسا" کشته شده اند و..
دو طایفه خانوادگی همیشه با هم دشمن بوده اند. آنها وقت خود را با نفرت و کشتن یکدیگر می گذرانند. دختر خانواده کامپوس و پسر خانواده مونتر عاشق هم می شوند و در نتیجه باعث نفرت و مرگ بیشتر می شوند...