یک دانشمند نابغه اما متکبر، در پی یک آزمایش هولناک، موجودی را خلق میکند که زنده شود. در نهایت، این اقدام منجر به تباهی هم خودِ خالق و هم آن مخلوق تراژیک میشود.
پس از آنکه میا، نویسنده، با امیل، پدری مجرد، وارد رابطهای عاشقانه میشود، خوشبختیشان با تلاش برای فرزندآوری از طریق درمانهای باروری، به چالش کشیده میشود.
داستان این فیلم در کپنهاگ سال 1919 اتفاق میافتد و درباره زنی جوان و کارگری است که پس از بیکار شدن و بارداری، با زنی آشنا میشود که یک آژانس فرزندخواندگی غیرقانونی را اداره میکند. اما کشف حقیقت تلخی درباره این آژانس، زندگی این زن جوان را دگرگون میکند.
کارآگاه کارل مورک، رز، همکار جوان خود را به جزیره بورنهلم میفرستد تا به درخواستهای همکار قدیمیاش کریستین هابرسات پاسخ دهد. اما کریستین خودکشی میکند و رز را به سفری عمیق به گذشته خود میفرستد. کارل که به تازگی نامزد کرده به جزیره میرسد و به همراه رز و اسد درگیر یک پرونده سرد قدیمی از دختری میشوند که حلق آویز به درخت پیدا شده است. این قتل به اداره پلیس محلی و فرقهای از پرستندگان خورشید مرتبط است. کارل باید پرونده را حل کند و با گذشته تاریک خود روبرو شود.
هفت دوست برای یک شام مجلل در یک کلبهی تابستانی زیبا جمع میشوند. اما در زیر ظاهر بینقص آنها، اسرار و دسیسههایی پنهان شده است که به تدریج آشکار میشوند...
صبح روز نهم آپریل سال 1940، ارتش دانمارک به حالت آماده باش می رود. آلمانها از مرز عبور کرده و دانمارک با قدرتمندترین ارتش اروپا وارد جنگ شده. در جنوب دانمارک، به جوخه موتور سواران دستور داده می شود تا رسیدن نیروهای کمکی دشمن را به عقب برانند...