مایکل دیکسون نگهبان مرزی می باشد که در مرز آمریکا - مکزیک خدمت می کند. او زندگی روان و خوبی دارد و همچنین دارای یک همسر و فرزندی 5 ساله می باشد. اما بزودی مشخص می شود که او گذشته ای فجیع داشته و حالا رازهای گذشته اش تبدیل به خطری بزرگ برای او شده اند...
این فیلم داستان یک رفتگر به نام لیام کیس به همراه دوستش سواین است که در رستوران نشسته اند که ماشینی تصادف می کند و لیام در اقدامی شجاعانه دختر کوچکی به نام مارلی را نجات می دهد و در نظر مردم به قهرمان تبدیل می شود اما ...
به دنبال ارائه و تجربه یک اردوی راضی کننده برای پسرش است. اپراتور یک مهد کودک که در همسایگی قرار دارد یک اردو ایجاد کرده است، فقط برای اینکه با دشواری های مالی رو به رو شود و بتواند با اردوی حریف رقابت بکند...
وقتی تام در روز ولنتاین به خانه میآید و نامهای به نام «جان عزیز» از دوست دخترش دریافت میکند، بقیهی شب را با چهار دوست صمیمیاش درباره زن، رابطه و عشق صحبت میکند تا اینکه پنج زن ظاهر میشوند و نبرد بین دو جنس آغاز میشود...
نوربیت در دوران نوزادی از اتومبیلی به بیرون پرت شده و یک رستوران دار چینی به اسم آقای وانگ او را به فرزند خواندگی قبول کرده است . او در دوران جوانی مجبور می شود با دختر بسیار چاق ، عصبی و مستبد به اسم راسپوتیا ازدواج کند . در ادامه نوربیت با دوست دوران کودکی اش که دختری زیبا به اسم کیت ویلیامز است آشنا شده و به او علاقمند می شود . از سوی دیگر کیت نامزدی ثروتمند و خوش تیپ به اسم دیون دارد اما بتدریج که وقت بیشتری را با نوربیت می گذارند به او علاقمند می شود.
داستان در مورد یک مزرعه دامداری است که حیوانات مختلفی در آن زندگی می کنند.تا اینکه یک روز اطلاعیه ای در این مزرعه نصب می شود با موضوع اینکه این ملک به تصرف اشخاص خاصی در آمده است. در همین بین سه گاو که در مزرعه زندگی می کنند تصمیم می گیرند برای حفظ مزرعه با مالکین جدید مزرعه درگیر می شوند...
داستان یک مربی تیم فوتبال دبیرستان بنام «هارولد» است که با پسری بنام «رادیو» آشنا می شود که دارای مشکلات روحی و روانی می باشد. هارولد او را زیر پر و بال خودش می گیرد...
یک مدیر تبلیغاتی اهل نیویورک به شهری کوچک در غرب کشور سفر می کند تا ارثیه ای را به دست بیاورد اما متوجه می شود باید یک گروه کر را تشکیل داده و آنها را به موفقیت برساند تا بتواند به ارثیه دست پیدا کند...
گروهي به طور اتفاقي انتخاب مي شوند تا در يک مسابقه ي ديوانه وار که آن را صاحب کازينوي ثروتمند، «دانلد سينکلر» ترتيب داده، شرکت کنند: هر کس که زودتر از بقيه فاصله ي 563 مايلي لاس وگاس تا سيلور سيتي نيو مکزيکو را طي کند، برنده ي دو ميليون دلار جايزه خواهد شد.
جنگ جهاني دوم، پس از حمله ي ژاپني ها به پرل هاربر. دو دوست دوران کودکي به نام هاي «ريف مکولي» (افلک) و «دني واکر» (هارتنت)، زني (بکينسيل) را که هر دو به او علاقه مند هستند پشت سر مي گذراند و رهسپار انجام مأموريت بمباران توکيو مي شوند.