Ralph Morgan

"الیسون کورتلند" در میانه شب در یک قطار از خواب بیدار شده اما بیاد نمی آورد چگونه به آنجا رفته است.در این لحظه تعلیق و خطر بالا می گیرد...

"نیک" و "نورا" به درخواست دو تن دیگر تلاش می کنند پرونده مرگ "تامی دریک" را که در یک مراسم رقص کشته شده را به نتیجه برسانند...

هنگامی که یک سفر در دریاهای جنوبی داشت ، عاشق می شود و با یک زن بومی عجیب و غریب ازدواج می کند. چیزی که او نمی داند این است که او توسط بومیان خرافاتی بزرگ شده است ...

کرت اینگستون مرد ثروتمندیست که تنها زندگی می کند. کرت از دکترانی که باعث شدند او فلج شود، دعوت کرده است تا در عمارت بزرگ و دور افتاده اش به او ملحق شوند. مرگ وحشتناکی در انتظار تک تک آن هاست...

بیل بانیستر، ستوان کارآگاه، مسئول یافتن و دستگیری گروهی تروریست ناشناس است که شهر را با جرایم خود درگیر کرده‌اند.

داستان مردی که ناچارا به یک بازرگان در بندر شرق آسیا اعتماد می کند. اما پس از دستگیری به جرم سرقت اخراج می شود ولی وانمود می کند که خودکشی کرده است. دست بر قضا او با ناخدا رابطه ی دوستاته دارد لذا ناخدا موافقت می کند که او را مخفیانه به یک سفر تجاری ببرد...

تلاش ارتش برای دستگیری جرونیمو، رئیس گروهی تبهکار به دلیل درگیری میان دو افسر که پدر و فرزند نیز هستند، مختل شده است...

فیلم داستان زندگی نویسنده مشهور فرانسوی "امیل زولا" را به تصویر می کشد...

دو روزنامه در مقابل یکدیگر قرار گرفته‌اند. یکی متعلق به گانگستر چارلز ژیلت (با بازی لوید نولان) و دیگری متعلق به رالف هوستون (با بازی فرد مک‌موری).

"رابرت مریک"، مردی خوشگذران پس از اینکه متوجه می شود رفتارهای مخاطره آمیزش منجر به مرگ یک مرد بزرگ شده است، تصمیم می گیرد زندگی اش را تغییر دهد...

فیلو ونس، به همراه سگ تریر اسکاتلندی‌اش که در مسابقه جایزه نبرده بود، در حال تحقیق درباره قتل در اتاق بسته یک کلکسیونر برجسته و منفور است که گلدان شکسته چینی‌اش سرنخ مهمی را ارائه می‌دهد.

"دکتر بول"، پزشکی سالخورده که دهه ها به مردم خود خدمت کرده، برای غرور و اعتقادات مردم خود می جنگد...

یک تاجر (فردریک مارچ) عاشق منشی خود (کلودت کولبر) می شود، اما او با یک شخصیت پنهان (مونرو اوزلی) ازدواج می کند که برای هر دوی آنها دردسر ایجاد می کند...