یک زوج دوستداشتنی که در حومه شهر زندگی میکنند، پس از خریدن خانه پدربزرگ یک نوجوان پریشان، توسط او و دوستانش مورد آزار و اذیت قرار میگیرند. این نوجوان، آن خانه را مکانی مقدس میدانسته است.
به دنبال شیوع یک ویروس مرگبار، ماموریت نجاتی به سرگرد مکس گتلینگ (دالف لانگرن) محول می شود. در این حین وی گروهی از بازماندگان فاجعه را رهبری می کند و . . .
داستان درباره ی اتفاقاتی است که بین یک مار سفید و یک شکارچی مار رخ می دهد و حوادثی که بین این دو رخ می دهد را روایت می شود. یک شکارچی مار می خواهد به شکار یک مار دست بزند اما پس از این که او مار را می بیند اتفاقی نامعلوم در این بین رخ می دهد و او با روح مار ارتباطی برقرار می کند و در می یابد که حادثه ای عجیب در این میان رخ داده است و باید خود را برای هر چیزی آماده کند ...
این فیلم داستان شخصی بیباک را به تصویر میکشد که در یک شرکت بیمه کار میکند و از خود جسارت به خرج میدهد. او سرنخی از یک کلاهبرداری بزرگ را کشف میکند و به همین دلیل به کشور پاناما میرود و هر لحظه به شرکای حقوقی نزدیکتر میشود که از سیستم مالی جهان بهره میبرند و…
سریال داستان پسری است به اسم "ند". "ند" ۹ سالشه که متوجه میشود توانایی خارقالعادهای دارد: میتواند موجودات مرده را تنها با یک بار لمس کردن زنده کند . "ند" اما خبر از محدودیتهای این موهبت نداره. همان روز مادر "ند" میمیرد و ند هم زندهاش میکند. یکدقیقهی بعد پدر دختر همسایه میمیرد. شب موقعی که مادرش میبوسدش، مادرش هم میمیرد. محدودیتها اینهاست: ۱- اولین تماس زنده میکند و دومین تماس جان رو میگیرد، برای همیشه. ۲- اگه موجودی را که زنده کرده ظرف یک دقیقه دوباره برنگرداند یکی دیگر به جاش خواهد مرد. "ند" البته عاشق دختر همسایه هم بوده. ۱۸ سال بعد، "ند" شده یک pie-maker موفق و منزوی. تقریبا با هیچ کس رابطهای ندارد. یه کارآگاه خصوصی به اسم "امرسون کد " اتفاقی متوجه توانایی ند میشود و با هم شروع به کار میکنند، به این شکل که "امرسون" پروندههای قتل رو پیدا میکند، "ند" هم با زنده کردن مقتول و پرسیدن چندتا سوال به حل پرونده کمک میکند. یکی از پروندهها مربوط میشود به قتل دختری روی قایق تفریحی. دختری به اسم "چارلوت چاک چارلز" دختر همسایهی "ند"، عشق دوران کودکیش که پدرش را اتفاقی کشته بود...