David Garfield

در دهه 1970 آریزونا، یک مرد جوان متاهل راننده مستقل مسافت طولانی می شود و زندگی خود را در مبارزه با فساد در صنعت حمل و نقل محلی در مسافت های طولانی به خطر می اندازد...

سندباد و وزیر مارابیا و به دنبال آن جادوگر شیطان صفت کورا، به دنبال سه لوح طلایی هستند که بتوانند به معبد باستانی اوراکل کل دانش دسترسی پیدا کنند...

یک بازیگر سالخورده که زندگی حرفه ای اش در دهه 30 به پایان رسیده، در عمارت پوسیده اش با حضور افراد عجیب و غریب از جمله دستیار شخصی اش که از اسلحه خانه نگهداری می کند، زندگی می کند ...

"فرانسیس آستین" زنی ثروتمند اما تنها است که یک روز پسری جوان را از پارکی به خانه اش دعوت کرده و به او پیشنهاد می دهد در آنجا بماند...

یک راهزن یک مارشال را می‌دزدد که نقشه‌ای را دیده است که یک رگ طلا را در سرزمین‌های هندی نشان می‌دهد، اما گروه‌های دیگر نیز به دنبال آن هستند، در حالی که آپاچی‌ها سعی می‌کنند مکان مخفی نگه دارند.

 »ند مریل« (لنکستر) مرد میان سالی است که یک بعد از ظهر تصمیم می گیرد راه بازگشت به خانه را از طریق شنا در استخرهای نزدیک به هم خانه های حومه ی شهر بپیماید و این نقشه ی عجیب و غریب را به اجرا در می آورد…

در طول یک بازی، یک پلیس لس آنجلس، دکتری را که احتمالاً اسلحه کشیده است، می کشد، اما تحقیقات پزشکی قانونی هیچ اسلحه ای پیدا نمی کند، و پلیس را مجبور می کند که برای پاک کردن نامش به دنبال آن بگردد...