کویت، سال ۱۹۹۱٫ «سرگرد بنت مارکو» (واشینگتن) و «گروهبان ریموند شا» (شرایبر) طی عملیاتی غافل گیر می شوند و آن ها را به آزمایشگاهی مخفی می برند و شست و شوی مغزی می دهند… واشینگتن، زمان حال. «شا» خود را کاندیدای معاونت ریاست جمهوری می کند و پس از چندی روشن می شود که «مارکو» برنامه ریزی شده تا پرزیدنت جدید را بکشد تا بدین ترتیب ریاست جمهوری به معاونش، «شا» برسد و …
"جان پرستون" ماموری بریتانیایی است که ماموریت دارد از انفجار بمبی هسته ای در کنار یک پایگاه آمریکایی در انگلیس جلوگیری کند. روسها امیدوارند این اتفاق رابطه گرم دو کشور را از بین ببرد و...
چارلی زنباره توسط شوهر عصبانی تیر میخورد و داخل دریا میافتد. او بعد از مراسم یادبودش به عنوان یک زن بامزه و فراموشکار به خانه برمیگردد. دوست قدیمیاش به او کمک میکند.
«ريموند شا» ( هاروى ) قهرمان جنگ كره بدون اين كه خود بداند، در زمان اسارت در منچورى شستوشوى مغزى شده تا مقاصد كمونيستها را عملى كند. غير از كمونيستها تنها يك تن ديگر پاسخ اين پرسش را مىداند و آن، مادر قدرت طلب «شا» ( لنزبرى ) است كه با كرملين رابطه دارد.
«هالى» ( هپبرن ) در آپارتمانى در شرق منهتن با گربه اى كه نامى ندارد زندگى مى كند. روزى نويسنده اى به نام «پل» ( پپارد ) كه در همان آپارتمان زندگى مى كند و مورد حمايت مالى زنى مسنتر ( نيل ) قرار دارد، وارد زندگى «هالى» مى شود...
“راکول هانتر” کارمند کوچکی در شرکت تبلیغاتی محل کارش است. اما وقتی او مدل بی نقصی برای تبلیغ رژ لب پیدا می کند، همه چیز تغییر می کند. اما در عوض او باید تظاهر کند عاشق بازیگر معروف است …
ریچارد شرمن مرد میانسالی است که مثل باقی مردان منهتن زن و بچهاش را برای تعطیلات به منطقه ای خوش آب وهوا میفرستد. البته سایرمردان این کارخیر در راه خانواده را صرفا به نیت خوشگذرانی درغیاب اهل و عیال انجام میدهند اما قهرمان قصه به معنای واقعی کلمه ، مرد خانواده است یا دست کم اینطور به نظر میرسد! هلن همسر او به هنگام خداحافظی به ریچارد توصیههای اکیدی درباره لب نزدن به سیگار و مشروب به خاطرسفارشات پزشک میکند و به طورضمنی درباب دوری از زنان درهر رده سنی هشدار می دهد. اتفاقا از جایی که ریچارد به خانه پا میگذارد تمام وسوسههای زمین به سراغش میآید و او باید یک تنه ازپسشان برآید ..