Marie Dubois

داستان دربارهٔ یک نویسندهٔ معروف و همسر جوانش است که در تعطیلات هائیتی، با مشکلات زناشویی خود دست و پنجه نرم می‌کنند.

داستان دوستی میان دو مرد زمانیکه یکی از آنها توسط زنی متهم به کشتن خواهرش می شود، به چالش کشیده می شود...

داستان‌های متقاطع سه نفر که در موقعیت‌های تغییر زندگی با انتخاب‌های دشواری روبرو می‌شوند...

هنری سروین قصد دارد همسر خود، دومینیک را به خاطر جولی ترک کند. دومینیک تمام تلاش خود را می کند تا رابطه سروین و جولی را به هم بزند اما شکست می خورد و از صخره ای می پرد...

جذابیت بین همسر یک پروفسور فرانسوی و یک محقق آلمانی که در کنار خانواده باقی می‌مانند، بیشتر می‌شود...

آنتونی قرار است با گیسل ازدواج کند. دوستش، جولین، فرد مجردی میباشد که تمام تلاشش را می کند تا آنتونی را از انجام این کار منصرف کند....

در یک مسابقه اتومبیل رانی بین المللی، شرکت کنندگان باید از نقاط مختلف اروپا خود را به مونت‌کارلو برسانند. اما با دخیل شدن قاچاق، تقلب و... اوضاع پیچیده میشود.

یک بمب افکن نیروی هوایی سلطنتی ، بوسیله آلمانها در پاریس سقوط می کند . خدمه آن توسط چتر نجات فرود می آیند و بوسیله تعدادی از شهروندان فرانسوی ، تلاش می کنند به جنوب فرانسه فرار کنند و ...

ژاک تعطیلات تابستانی خود را با پدربزرگش جریکو در جمع همسرش ماری می گذراند. جد بدخواه به سرعت متوجه می شود که ازدواج نوه اش در آستانه شکست است. او هر کاری می کند تا او را نجات دهد...

در قرن هجدهم، یک شاهزاده خانم جوان، یک سرباز را از قلعه‌ای که توسط ارتش محاصره شده است، برای یافتن معشوقش بیرون می‌فرستد...

در پاریس سال 1914 روابطه‌ای عاشقانه بین یک سرباز و یک زن شکل می‌گیرد که ...

گروهی از سربازان فرانسوی از بریتانیا درخواست برگشت به انگلستان را دارند ، لذا آن ها می بایست دوباره بجنگند و ...

"چارلز کوهلر" نوازنده پیانو در یک بار است.پیشخدمت بار "لنا" عاشق او است.یکی از برادران او "چیکو" برای فرار از دست دو گنگستر به بار پناه می آورد.اما مشخص می شود که نام واقعی "چارلز" چیز دیگری است و...

پاريس، سال 1912. دو نويسنده، » ژول « ( ورنر )، آلمانى خجالتى و » ژيم « ( سره ) كه پاريسى خوش‏مشربى است، شيفته‏ ى تصوير سنگى باستانى يك زن مى‏شوند. آن دو وقتى با » كاترين « ( مورو ) كه گويى تجسم آن تصوير سنگى است روبه ‏رو میشوند زندگى‏ شان دگرگون مى‏شود...

"آﻧﮋﻻ" رﻗﺼﻨﺪه اى اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ » اﻣﯿﻞ » ( ﺑﺮﻳﺎﻟﻰ ) زﻧﺪﮔﻰ ﻣﻰﻛﻨﺪ و دﻟﺶ ﺑﭽﻪ ﻣﻰﺧﻮاھﺪ، اﻣﺎ "اﻣﯿﻞ" ﻣﺎﻳﻞ ﺑﻪ ازدواج ﺑﺎ او ﻧﯿﺴﺖ. "آﻧﮋﻻ" ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻣﻜﺮ زﻧﺎﻧﻪ، ﻛﺎرى ﻣﻰﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﻣﺮد دﻳﮕﺮى، "آﻟﻔﺮد" دلﺑﺎﺧﺘﻪاش ﺷﻮد و ﺑﻪ اﻳﻦ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﺣﺲ ﺣﺴﺎدت "اﻣﯿﻞ" را ﺗﺤﺮﻳﻚ ﻣﻰﻛﻨﺪ و او را واﻣﻰدارد ﺑﺮاى ﺣﻔﻆ ﻣﺤﺒﻮﺑﻪى ﺧﻮﻳﺶ، ﺑﻪ ﺗﻘﻼ ﺑﯿﻔﺘﺪ ..

مارکی دو ویلمور بازدیدکنندگان عجیب و غریب را در قلعه خود دوباره جمع می کند تا با یکی از بازماندگان رایش سوم ملاقات کند...