ترجمه: یک مدیر استعدادهای سابق و مادر مجردش یک ستاره جدید را کشف می کند و حرفه خود را دوباره شروع می کند. با این حال، علاقه زن به ستاره، حسادت پسر نوجوانش را برانگیخته و او در تلاش است تا بین خانواده و حرفه خود تعادل بیابد...
پلیس مخفی هنگ کنگی به نام لوک، در تلاش برای برملا کردن قاچاق مواد مخدر باندها، با توطئههای پیچیدهای درگیر میشود که هم تبهکاران و هم نیروهای پلیس در آن نقش دارند.
در نبرد مویه، جیانگ زیا سپاهیان خود را هدایت کرد و موفق شد از تنگه دفاعی عبور کند. شن گونگبائو و تونگتیان جیائوزهو با ادغام نیروهایشان، آرایش کشتار ایزدی را به وجود آوردند تا سلسله ژو و خدایانی را که با آنها مخالف بودند، از میان بردارند. یانگ جیان، نژا و دیگران نهایت کوشش خود را برای دفاع در برابر آنان به کار بستند و در نهایت شن گونگبائو را شکست دادند.
در سال 1973، هنگ کنگ. فرماندار هنگ کنگ کمیسیون مستقل مبارزه با فساد را برای تحقیق و دستگیری بازرس ارشد فاسد چینی تسوئی لوک و رئیس باند فلج هو تشکیل می دهد...
یک تراژدی شرکتی و برخورد با استاد تائوئیست هلنا لا لن، می چی را به ملاقات سه روح سوق می دهد که بعداً از قهرمان داستان و دوست جدیدش ژانگ زی جین در کسب و کار جدید هتل «آشکار»شان حمایت می کنند...
یک تروریست که تخصص اش مواد منفجره است تونلی زیرزمینی را تحت اختیار خود می گیرد و تهدید می کند که اگر خواسته هایش را برآورده نکنند، گروگان ها را میکُشد...
چوی و لی بهترین دوستان یکدیگر هستند. آنها تمام اوقات فراغت خود را با هم میگذرانند و همیشه هوای هم را دارند. همه چیز خوب پیش می رود، تا اینکه که دو نفر به نام های کا و کای عاشق لی می شوند...
یک سرآشپز رستوران دست و پا چلفتی، راحت، اما سرسخت شاهد قتل یک پلیس است. این او را به دنیایی از دردسر سوق می دهد، زیرا قاتل به دنبال ساکت کردن او است...
داستان از آنجایی آغاز میشود که پلیس یک آپارتمان در هنگ کنگ را محاصره کردهاند تا تعدادی از قاچاقچیان اسلحه را دستگیر کنند. در حالی که پلیسها به محل انجام معامله وارد میشوند، کشت و کشتاری صورت میگیرد اما دختر خردسال یکی از قاچاقچیها زنده میماند. طولی نمیکشد که ...