داستان این فیلم از زندگی آروناچالام موروگانانتام الهام گرفته شده که به صورت گسترده برای بهداشت زنان در مناطق روستایی تلاش بسیاری کرد و به عنوان مرد بهداشت شناخته شد.
این فیلم داستان زندگی ملوانی به نام دونالد کروهرست، و تلاش فاجعهآمیز او برای پیروزی در اولین مسابقهی قایقرانی بادبانی را روایت میکند. دونالد در این مسابقه باید به تنهایی و با استفاده از یک قایق بادبانی ، یک بار دور دنیا را در یک مسیر مشخص طی کند و…
هیچوقت نامزدت را به مراسم سالانه جشن مردان نبر، بخصوص نامزدی که به شکار علاقه داشته باشد؛ داستان فیلم در مورد تجربه خشونت آمیزی است که سه مرد متاهل به دست می آورند.
یک آهنگساز محبوب کی پاپ که از دوست دخترش جدا شده بود، خبر مرگ او در ویتنام را میشنود. او که در نوشتن آهنگ جدید با مشکل روبرو است، قطعهای پیانو میشنود و احساس میکند که باید برای یافتن منشا آن به ویتنام سفر کند.
یک جوجه سلیم هنگامی که خانوادهاش در پاییز مهاجرت میکنند ، برای یادگیری پرواز به مشکل میخورد و نمیتواند یاد بگیرد. او باید از زمستان سرد و دشمنان خبیث جان سالم به در ببرد تا…
لورا سالهاست دنبال خواهرش سارا میگردد که در جنگلهای کنگو ناپدید شد. اما هیچکدام از سازمانهای دولتی و سفارتخانهها خبری از او ندارند. تا اینکه یک عکس از دهکدهای در کنگو چهرهی تار سارا را نشان میدهد. بدون هیچ تردیدی، لورا به کینشاسا سفر میکند و برای وارد شدن به قلمروی آنها آماده میشود. او همه چیز را رها میکند و بدون شک کردن به اینکه این ماجراجویی چه خطراتی برایش دارد، به سفر خود ادامه میدهد و…
داستان فیلم در سال 1918 و در نزدیکی رودخانه «ان» در یک پناهگاه رخ میدهد. چند افسر ارتش بریتانیا، تحت فرمان افسر جوانی به نام «استن هوپ» که از عدم ثبات روانی رنج می برد، در انتظار سرنوشت خود می باشند...
زمانی فرا رسیده که خون آشام ها به طور عمومی رفت آمد میکنند و همه آنها را میشناسند . یک گروه مستند ساز برای ساخت یک برنامه درباره رابطه انسان ها و خون آشام ها با عده ای از خون آشام ها همکاری میکنند . اما چیزی نمیگذرد که متوجه میشوند چیزی بیشتر از آنچه که میدانستند در انتظارشان است .
توی سال ۲۰۷۱، آدما با یه فناوری به اسم «دروازههای فضای تفاوت فاز» کل منظومه شمسی رو گرفتن. اما یه حادثه وحشتناک موقع ساخت این دروازهها زمین و ماه رو خراب کرد، پر از تشعشع شدن و بیشتر مردم مجبور شدن به سیارههای دیگه پناه ببرن. هر جا آدما برن، خلافکارا هم دنبالشون میان، واسه همین همیشه به آدمایی نیازه که این خلافکارا رو گیر بندازن. پلیس جدید منظومه شمسی یه سیستم جایزه گذاشت، شبیه همون چیزی که توی غرب وحشی بود. «کابوی بیباپ» قصه چهار نفره که توی سفینه بیباپ زندگی میکنن و با شکار جایزهبگیرا بهسختی روزگار میگذرونن.
ناکاجیما آتسوشی رو از یتیمخونه انداختن بیرون و حالا نه سرپناهی داره، نه چیزی برای خوردن. وقتی کنار رودخونهست و از گرسنگی داره جون میده، یه مردی رو میبینه که یهویی تصمیم گرفته خودشو بکشه و نجاتش میده. این مرد، دازای اوساموئه که با دوستش کونیکیدا توی یه آژانس کارآگاهی عجیب و غریب کار میکنه. اینا قدرتهای خارقالعاده دارن و پروندههایی رو میگیرن که پلیس یا ارتش از پسشون برنمیاد. دارن دنبال یه ببر میگردن که تازه تو این منطقه دیده شده، تقریباً وقتی که آتسوشی پیداش شده. این ببر انگار به آتسوشی ربطی داره و تا پرونده تموم بشه، معلومه که آتسوشی قراره کلی با دازای و بقیه کارآگاهها قاطی بشه!
توی یه شهر بزرگ مدرن مغازه کوچیکی هست به اسم "استدیوی عکس زمان". با این که مشتریای خیلی کمی داره، درواقع توسط شنگ ژائوشی و لو گانگ اداره میشه که 2 مرد با قدرتهای ویژه هستن. اونا برای حل کردن مشکل مشتریها وارد عکسها میشن. با این حال گاهی اوقات اوضاع از کنترل خارج میشه.
مرد جوانی که 400 سال به آینده منتقل می شود، با زندگی مدرن سازگار می شود، در حالی که از عشق خود به غذا برای کمک به یک صاحب رستوران در حال مبارزه استفاده می کند.
سین کیسکه، فرزند ممنوعه یک انسان و یک سلاح بیولوژیکی ساخته شده با جادویی به نام Gear، در دنیایی زندگی می کند که جادو جایگزین علم شده است و زخم هایی از شورش Gear باقی مانده است. او با شرکت در عروسی تابوشکنی پدر و مادرش، با دختری مرموز مواجه میشود که نفرت عمیقی از Gears دارد و ملاقات سرنوشتساز آنها تهدید میکند که یک بار دیگر دنیا را به هم میزند.
این سریال داستان "ماریانا" و "کانل" با پیشینه های مختلف است که در شهری کوچک در ایرلند زندگی می کنند، همانطور که وارد یک رابطه عاشقانه با هم می شوند روابط همدیگر را نظاره می کنند ...
انگلستان در دهه ۱۵۲۰ میلادی در آستانه جنگ داخلی قرار داشت. هنری هشتم میخواست ازدواج خود را با کاترین آراگون لغو کند و با آن بولین ازدواج کند. پاپ و اکثریت اروپا با او مخالف بودند. توماس کرامول وارد این بنبست شد و به هنری هشتم کمک کرد تا مخالفتها را بشکند. اما هنری هشتم مردی متغیر بود و کرامول نمیدانست که قیمت پیروزی او چه خواهد بود.
یون جو نو، یکی از چهره های کلیدی تیم سابق M&A گروه SANIN، ناگهان ناپدید شد و به دلایل نامشخصی به هاوایی رفت. شایعاتی مبنی بر تنزل رتبه او منتشر شد، اما حقیقت برای کسی ناشناخته است. سپس، سه سال بعد، هنگامی که گروه SANIN با 11 میلیارد دلار بدهی با ورشکستگی روبرو می شود، او به عنوان آخرین امید آنها به کره باز می گردد. ماموریت او روشن است: نجات گروه SANIN. با این حال، راه حل او چندان ساده نیست. او با جلب حمایت مدیر عامل شرکت سانگ جائه سیک، یک تیم M&A جدید تشکیل می دهد و بهترین مذاکره کنندگان را برای فرو رفتن در دنیای خطرناک معاملات پرمخاطره جمع می کند. جو نو با تیمش آخرین قمار را انجام می دهد. آیا او می تواند 11 میلیارد دلار مورد نیاز برای نجات شرکت را تامین کند یا حتی به اصطلاح "خدای مذاکره" از بین خواهد رفت؟
دانته، که به واسطهی طبیعت دوگانهی نیمههیولا و نیمهانسانیاش گویی نفرین شده است، ناچار است باقی عمر خود را به نبرد با نیروهای اهریمنی – یعنی شیاطین – بگذراند. این شیاطین موجوداتی بزرگ، مکار، چیرهدست و حتی جذاب توصیف میشوند. بر همگان آشکار است که شیاطین در اشکال و ابعاد گوناگون ظاهر میگردند و سرانجام کسی باید آنها را به دوزخ بازپس فرستد. خوششانسی دانته در این است که زره یا پوست هیچیک از آنها آنقدر مقاوم نیست که در برابر شمشیر خونخوار او، «رِبِلیون» (طغیان)، تاب بیاورد، و یا آنچنان چابک نیستند که بتوانند از تیررس کلتهای همواره مسلحش، «اِبونی و آیوری» (آبنوس و عاج)، بگریزند. دانته نیز از انجام این وظیفه ابایی ندارد، بهویژه اگر پای پاداش مالی در میان باشد.
این انیمه، نسخهی ویژهای از انیمهی «Re:ZERO - شروع زندگی در دنیایی دیگر -» است. این نسخه ضمن اینکه وقایع فصل اول را بهصورت تدوینشده ارائه میدهد، حاوی بخشها و صحنههای جدیدی است که در پخش اولیهی فصل اول نمایش داده نشده بودند و برای بینندگان تازگی دارند.
در اواخر قرن ۱۹ ام، مهندس نابغه ولی جامعه گریز، "سورانو آپاره" و سامورایی دانا ولی ترسو "ایشیکی کوسامه" خودشان را شناور در دریایی میان آمریکا و ژاپن و بدون هیچ پولی پیدا میکنند. این دو تصمیم میگیرند وارد مسابقهی وحشیانهی "Trans-America" بشوند تا با بردن جایزه بتوانند پول برگشت به خانه را بهدست آورند. آنها با ماشینهای بخارشان در مسیر لسآنجلس تا نیویورک با رقیبها، دزدها و چالشهای بسیار سخت دیگری روبهرو میشوند.
باران الماس، آتشفشان های بزرگ، اقیانوس های در حال انفجار - و ما یک صندلی ردیف جلو برای همه آن داریم. پروفسور برایان کاکس دنیاهای عجیب و غریبی را که برای ما قابل مشاهده است را آشکار می کند.
لی جونگ یون یک مادر پرشور است. او به عنوان یک بازاریاب در صنعت زیبایی کار می کند، اما سعی می کند با تحصیلات دختر 7 ساله اش همگام شود. جونگ یون برای آماده کردن دخترش برای یک موسسه خصوصی معتبر، از مادرش، جی-آ کمک می خواهد تا دخترش را به آکادمی خصوصی در دایچی-دونگ برساند. در آنجا، جی-آ چشمان خود را به دنیای کاملاً جدیدی باز می کند که قبلاً هرگز آن را نمی شناخت.
در سال 2000، سو-جئونگ اولین عشق خود، "اژدهای سیاه" را در یک بازی آنلاین ملاقات کرد. اما معلوم شد که او یک فاجعه مد با تخیل نوجوانانه است، یک دانش آموز متوسطه واقعی! ده سال به سرعت جلو می رود، و رئیس جدید و جوانتر او به طرز عجیبی آشنا به نظر می رسد. آیا او میتواند همان «اژدهای سیاه» باشد که در گذشته بازیهای آنلاین خود پشت سر گذاشته است؟
در دنیایی که قهرمانان به دنیا می آیند، نه ساخته می شوند، هدیه خدادادی آین ضعیف ترین است: قدرت ارزیابی چیزها. آین که توسط همسالانش ظالمانه رفتار میشود، روزهایش را در حقارت میگذراند - تا اینکه با یوری، روح درخت جهان، ملاقات میکند. یوری و محافظش، اورسولا، چشم روح را به عین برکت میدهند و قدرت جدیدی را باز میکنند. با افزایش توانایی هایش، این سفری را آغاز می کند تا هدف واقعی خود را کشف کند.
در شب تولد 30 سالگی یک مرد، رویاهای یک مرد برای استفاده از جادو پس از مرگ غیرمنتظره به حقیقت می پیوندد. او به عنوان سیون، یک کودک خردسال در دنیایی دیگر از خواب بیدار می شود. او و خواهر بزرگترش، ماری، فرزندان یک خانواده اصیل طبقه پایین هستند که بر منطقه خود حکومت می کنند. سیون و ماری پس از دریافت پیامهای متناقض از پدرشان، وارد ماجراجویی شدند تا جادو را کشف کنند.
پس از حادثه هیث اسلو سازمان ضد تروریستی ایالات متحده و ژاپن CIRS را افشا کرد، یک آژانس جدید برای آموزش عوامل نخبه پدیدار شد: SORD. آکادمی میهاما، که زمانی متروکه بود، اکنون بخشی از مجموعه ای از زمین های آموزشی SORD برای دختران نامناسب است تا مهارت های مرگبار خود را تقویت کنند. آنها که به مهمات جنگی مسلح شده اند، با ماموریت های خطرناکی روبرو می شوند و امنیت خود را فدای آینده کشور می کنند.