یو اف سی 307: پریرا مقابل ران تری جونیور یک رویداد هنرهای رزمی ترکیبی بود که توسط سازمان مبارزه نهایی (یو اف سی) تولید شد و در تاریخ 5 اکتبر 2024 در دلتا سنتر در سالت لیک سیتی، یوتا، ایالات متحده برگزار شد.
در این رویداد، چندین مسابقهی مهم و جذاب برگزار میشود. سی ام پانک و درو مکینتایر در یک مسابقهی خشن، رومن رینز و کودی رودز به صورت تیمی مقابل سولو سیکوا و جیکوب فاتو قرار میگیرند، و دو عضو سابق گروه ، دامین پریست و فین بلور، با هم روبرو میشوند.
گروهی از جوانان بزهکار که به منظور بازپروری به یک پایگاه نظامی دوردست منتقل شدهاند، خود را درگیر شبکهای از اسرار مییابند و با نیروهای شومی که در تاریکی پنهان شدهاند، به مبارزه میپردازند.
آروند پس از 35 سال زندگی مشترک با بیماری شدید همسرش روبهرو شد و در حالی که همسرش به دستگاههای حیاتی متصل بود، او بین امید به بهبودی و پذیرش مرگ او، بسیار آشفته و مضطرب بود.
دایناسور داستان ما به سفری پرماجرا میرود تا پدر و مادرش را که به طرز مرموزی ناپدید شدهاند، پیدا کند. در این سفر هیجانانگیز، او با یک جادوگر و دو دانشمند عجیب و غریب همراه میشود و در طول راه با موجودات خیالی و مکانهای شگفتانگیز روبهرو میشود.
کازا بونیتا، رستورانی مکزیکی عجیب و غریب در کلرادو با غواصان صخرهای، با خطر تعطیلی روبرو است. تری پارکر و مت استون، خالقان سریال ساوث پارک (۱۹۹۷)، تلاش میکنند تا این بخش از تاریخ کودکی/کلرادو را نجات دهند.
این فیلم به بررسی وضعیت ناپایدار سیستم غذایی آمریکا میپردازد و روت ریچل، نویسندهی سرشناس در حوزه غذا، بهعنوان محقق اصلی این موضوع است. این فیلم برای اولین بار در جشنواره فیلم ساندنس به نمایش گذاشته شده است.
به دنبال یک حادثه فضایی، یک کایجو کوسهای-انسانی خلق میشود. در این میان، دو طرفدار گلم راک نگران لغو شدن کنسرت گروه مورد علاقهشان هستند. سرنوشت جهان و کنسرت، هر دو در هالهای از ابهام است.
در طول یک تعطیلات خانوادگی در یک مزرعه فعال، پروفسور رِبکا با جیک وست آشنا شد. رِبکا، بیوهای است که به دنبال کسب درجه استادی است و جیک، یک کابوی جذاب است که هرگز زندگی آرامی نداشته است.
فرانک مولینا، روزنامهنگاری که پس از فروپاشی حرفهاش به صورت ناشناس مخفی شده بود، با پیدا شدن چشمان بریده شده و یادداشتی خونین در پناهگاهش، آرامش خود را از دست میدهد. با افزایش تعداد قربانیان، او مجبور میشود برای افشای هویت قاتل، با آسیبهای روانی گذشته خود روبرو شود.
دختر جوانی برای یافتن پدر گمشدهاش از دستگاهی مرموز برای سفر به دنیاهای موازی استفاده میکند، اما ناخواسته هیولایی را آزاد میکند که او را تعقیب میکند.
لی دونگ شیک (Shin Ha-Kyun) که قبلا یک کاراگاه توانا و ماهر بود طی اتفاقی از زندگی پرهیجانش فاصله گرفته و در پست پلیس در یک شهر کوچک مشغول و تمام کارهای خسته کننده ایستگاه را انجام میدهد ، اما یک روز هان جو وون (Yeo Jin-Goo) که یک کارگاه نخبه است و پدرش مسیر کوتاهی برای رسیدن به سمت رییس پلیس ملی شدن دارد به همان ایستگاه منتقل شده و ریاست آنجا را به عهده میگیرد. آنها با یک قتل که مربوط به پرونده قتل های سریالی 20 سال پیش است و زندگی لی دونگ شیک را تغییر داده ، مواجه میشوند و آرامش آن شهر از بین میرود ، بنابراین تلاش میکنند تا با کمک هم این پرونده را حل کنند …
پرنسس ناک-رانگ، دختر پادشاه نانگنانگوک، عاشق هودونگ، جاسوس گوگوریو شد. او برای کمک به هودونگ در حمله به نانگنانگوک، طبلهای کشورش (طبل آسمانی به نام جا میونگ (جا میونگ گو) که هنگام حمله دشمنان به صدا در می آمد) را پاره کرد. اما داستان عاشقانهی آنها به دلیل علاقهی خواهر بزرگتر ناک-رانگ، جا میونگ، به هودونگ، پیچیدهتر شد.
کیم مو یونگ (Choi Jin-Hyuk) زامبی که 2 سال است از خواب برخواسته و در روستایی در کنار مردم عادی توانسته است زندگی کند و مکالمه و گفتار خود را برگرداند ، بالاخره بعد از 2 سال به شهر برمیگردد و به کاراگاهی تبدیل میشود که سعی دارد حافظه از دست داده خود را پس از تبدیل شدن به زامبی برگرداند و …
یوشیزو یوکاوا یک مشتاق پرشور چشمه های آب گرم است - شکارچی چشمه های آب گرم که توانست منبع چشمه ها را بو کند. یک روز در حالی که در جستجوی یک چشمه آب گرم پنهان برای احیای یک شهر است، از صخره ای سر خورده و می میرد. سپس او توسط یک خدای ایناری از معبد کوچکی که در میان صخره ها پنهان شده است، به دنیای دیگری تناسخ می یابد. شاهزاده پیام رسان ایناری، مایوداما، به یوشیزو می پیوندد. شکارچی چشمههای آب گرم در یوشیزو فوراً تحریک میشود، زیرا با مایوداما در چشمهای که تازه کشف کرده است حمام میکند. سپس یک دختر جن ظاهر می شود ...
داستان زندگی تومویو آکی، یک اوتاکو دبیرستانی که به کار پارهوقت میپردازد تا از علاقهی خود به خرید دیسک بلوری انیمه ها پشتیبانی کند. با شانس فوقالعادهای، او به طور ناگهانی با مگومی کاتو، زیباترین دختری که تا به حال دیده است، برخورد میکند. طبیعتاً، این دیدار زندگی او را به یک تاریکی پیچیده از روابط میکشاند.
یِ جِیایو، الهه غذا، به طور اتفاقی به سلسله هوایی سونگ میافتد و در بدن دختر بزرگ حاکم یانگژو قرار میگیرد. او برای ملاقات با نامزدش فرستاده میشود، اما کاروان عروسی مورد حمله راهزنان قرار میگیرد و او را میدزدند تا به عنوان همسر لیانگ چونیو، رئیس سوم باند سیاه باد، معرفی کنند. چونیوآ که به او مشکوک شده است، معتقد است که او را برای تعقیبش فرستادهاند. اما یِ جِیایو با تیزهوشی و سخنان زیرکانهاش، همراه با مهارتهای آشپزی عالیاش، به تدریج قلب او را تسخیر میکند و گام به گام، اسرار او را میآموزد.
به عنوان نابغهی پرورش روح که از یک سالگی هر ۲ سال یکبار به قلمروی جدیدی دست یافته، «وانگ لینک» وجودی تقریبا شکست ناپذیر است که مهارتی خیلی فراتر از توانش دارد. ولی حال که شانزده سال دارد، با بزرگترین درگیریش مواجه است، دورهی متوسطه! با چالشهای پیاپیای که برایش پیش میاید، برنامهش برای زندگی دبیرستانی راحت همینطور بعیدتر میشود…
اورلاندو بلوم بینندگان را به سفری هیجان انگیز برای کشف خود می برد، زیرا محدودیت های فیزیکی و ذهنی خود را از بین می برد تا به مرزهای شخصی خود از آنچه ممکن است برسد.
این داستان یون سه هئون، یک اوتاکوی جاز است که به دبیرستان هنرهای وویون منتقل شد تا از تابش خیره کننده خانواده کلاسیک خود جلوگیری کند، و هان تائه یی که به دلیل ضربه روحی از جاز متنفر است.
بازیگری ناشناخته به نام Na A-jung که از نقشهای فرعی یکنواخت خود خسته شده است، میخواهد در مرکز زندگی قرار گیرد. در این زمان، دوست دوران کودکی او دو هان، وارث نسل سوم گروه LJ، پیشنهاد ازدواج جعلی را می دهد. جی هان، برادر دوهان، به شدت با محافظت از خواهر و برادرش مخالفت می کند. با این وجود، یک چرخش غیرمنتظره از وقایع رخ می دهد، احساسات را تحریک می کند، و جی هان و آ-جونگ یک جاذبه غیرمنتظره را بین آنها کشف می کنند.
جاه طلبی های Tae-oh که در جهنمی بدتر از ناودان ها بزرگ شده است، از استعدادهای معمولی پیشی می گیرد. همانطور که او از استعدادهای خود به عنوان سلاحی برای رسیدن به اهدافش استفاده می کند، این ها و هی وون در مقابل او ظاهر می شوند که هر کدام خواسته های متفاوتی دارند. این سه به طور سرنوشت سازی دور هم جمع می شوند و سفری خطرناک را آغاز می کنند. آیا پایان خوشی در انتظار آنها خواهد بود؟ یا این یک تراژدی غیر قابل برگشت خواهد بود؟
وقتی یک افسر پلیس معتاد به تبلت، ورونیکا گرن (الکساندرا راپاپورت)، مادر دو فرزند، پسری مرده (سام هررگارد) را می بیند، سلامت عقل خود را زیر سوال می برد. او به زودی متوجه می شود که این دیدگاه ها در حل جنایات حل نشده بسیار مهم است و مجبور می شود با اکراه بپذیرد که پسر ممکن است یک توهم نباشد. ورونیکا همزمان با بدتر شدن کابوس هایش و رابطه با همسرش توماس (توبیاس سانتلمن) جسدی را در جنگل پیدا می کند. او به تدریج متوجه میشود که گذشتهاش میتواند به دستگیری یک قاتل کمک کند.
کشف داستان ناگفتهی محیط سمی و سوء استفادهای در دنیای تلویزیون کودکان دهه ۹۰. شاهد شوید که چگونه ستارگان کودک سابق و کارکنان این صنعت تلاش میکنند تا توازن قدرت در این صنعت را بررسی کنند و دورهای را که هنوز هم زخمهایی که باقی ماندهاند را نشان میدهند، فاش کنند.