اورانو، هکر و قاتل باهوش، پس از فرار از زندان به کرهی جنوبی میرود و توسط یک گروه ضد دولتی برای طراحی تلهای در اجلاس سران کره و ژاپن استخدام میشود. سئومین مأموریت مییابد او را تحت نظر داشته باشد، اما از رفتارهای نامتعادل اورانو میترسد. با وجود بیاعتمادی اولیه اورانو، به تدریج رابطهی میان این دو نفر تغییر میکند.
یویچی در سنین پایین بسکتبال بازی می کند و توانایی زیادی دارد. به او بورسیه تحصیلی اعطا می شود و با یک تیم عالی در یک دبیرستان تحصیل می کند. دانشآموزان آنجا تصمیم میگیرند به جای خوشامدگویی ، او را اذیت کنند...
تئیچی، دانشآموز دبیرستانی، برای رسیدن به آرزوی سلطنت، در انتخابات ریاست کلاس مدرسهاش دخالت میکند. این انتخابات با رقابت شدیدی همراه است و تئیچی برای پیروزی از هر ترفندی استفاده میکند.
جارت تارو با شکست روبرو می شود و از همسرش جدا شده, خانه را ترک میکند. 5 سال بعد، دختر بزرگش ناتسومی، دختر دومش یوکا و همسر سابقش، جونکو، هنوز در همان خانه زندگی می کنند...
در یک مدرسه راهنمایی، "یوشیوکا" از "کئو" خوشش می آمد. او شبیه به دیگر پسرها نبود و بسیار آرام و متین بود. پس از اینکه "کئو" نقل مکان کرد، این دو دیگر تماسی با هم نداشتند و یکدیگر را نمی دیدند. تا اینکه در دبیرستان "یوشیوکا" دوباره با "کئو" روبرو شد، اما "کئو" دیگر آن پسر قبلی نیست و تغییر کرده است...
اوگوری شون در نقش دزایی اسامو بازی می کند که یکی از محبوب ترین رمان نویسان در ژاپن است. او مانند بیشتر هنرمندان ، آسیب پذیری ها و نوردهی های خود را دارد و…
پس از آنکه دوست آسامی تلفن همراه خود را گم کرد ، شروع به دریافت اعلان پرداخت کارت اعتباری ناشناخته می کند ، اطلاعات شبکه های اجتماعی او به بیرون درز پیدا می کند و او را به سمت غیر منتظره ای سوق می دهد ...