در 7 مارس 2016، BMW Group 100 سال فعالیت خود را به عنوان یک شرکت جشن می گیرد. در طی این مدت زمان، یک تولیدکننده کوچک موتورهای هوایی مستقر در شمال مونیخ به یک تولید کننده برتر خودرو و موتور سیکلت در جهان و همچنین ارائه دهنده خدمات مالی و حمل و نقل ممتاز تبدیل شده است.
یک کارآفرین سختکوش که زندگی شخصیاش را فدای کار کرده بود، یک شب در دفتر کارش زندانی شد و اتفاقات عجیبی برایش رخ داد. او متوجه شد که تنها نیست و صداهای مبهمی را میشنود.
فیلم مستندی درباره جرمین دفو، گلزن افسانهای فوتبال انگلیس، در تاریخ 29 فوریه در سینماهای بریتانیا اکران میشود. این فیلم به همراه یک پرسش و پاسخ اختصاصی با دفو، به زندگی و دوران حرفهای این بازیکن میپردازد.
مستندی جدید از NHL Productions به داستان جو ساکیک، کاپیتان سابق و مدیر فعلی کلورادو آوالانچ میپردازد. این مستند به ما میگوید که چگونه ساکیک در سال ۱۹۹۷ تقریباً تیم را ترک کرد و به نیویورک رنجرز پیوست، اما اتفاقاتی در طول یک هفته در ماه اوت ۱۹۹۷، از جمله دخالت هریسون فورد، جلوی این انتقال را گرفتند.
یک فیلمبردار به نام ویانِت دنگوِت در کنگو مشغول فیلمبرداری از گوریلهای کوهی است. در طول این ماموریت، او با بزرگترین گوریل نقرهپشت منطقه روبهرو میشود.
هجدهمین دور از مسابقات قهرمانی جهان فرمول یک در سال ۲۰۲۴، گرند پری سنگاپور بود که در تاریخ ۲۲ سپتامبر در پیست خیابانی مارینا بی سنگاپور برگزار شد. این مسابقه که به طور رسمی به عنوان گرند پری سنگاپور ایرلاینز شناخته میشود، با اتفاقات جالب توجهی همراه بود. لاندو نوریس از تیم مکلارن با کسب بهترین زمان در تمرینات تعیین خط، جایگاه نخست را به دست آورد. او سپس با عملکردی درخشان، تمام دورهای مسابقه را پیشتاز بود و در نهایت با اختلاف قابل توجهی نسبت به مکس ورشتاپن از تیم ردبول و همتیمی خود، اسکار پیاستری، به پیروزی رسید. این پیروزی، دومین پیروزی مکلارن در پیست مارینا بی بود. نکته جالب توجه این بود که در طول این مسابقه، حتی یک بار هم خودرو ایمنی وارد پیست نشد.
سه فیلم کوتاه که به جنبههای ترسناک و زشت طبیعت انسان میپردازند. پایان این فیلمها غیرقابل پیشبینی است و در آن زندگی و مرگ بسیار نزدیک به هم هستند...
فیلمی در ژانر بلوغ، روایتگر سفری به نپال برای یافتن ردپای دو دوست صمیمی که در غاری گرفتار شده بودند. یی-شان، کارگردان فیلم، در پی کشف سرنوشت دوستانش در غار است.
در این مستند، سه دختر نوجوان برای ساختن تاریخ المپیک تلاش میکنند و در این راه، آرزوهای بزرگشان با واقعیتهای تلخ درگیر میشوند. این فیلم که داستان بلوغ آنها را در طول هفت سال روایت میکند، سفرشان از کودکی تا بزرگسالی و لحظات سرنوشتساز زندگیشان را ثبت کرده است.
این [اثر] به کاوش در تأثیر و نفوذ کمتر دیده شدهی گروه سیمارونز، نخستین گروه موسیقی رگی بریتانیا، میپردازد. اعضای این گروه با وجود تمام موانع و دشواریها، بر آرزوی خود برای اجرای زنده موسیقی برای مخاطبان، برای آخرین بار، پافشاری میکنند و آن را دنبال مینمایند.
1. زندگی لین ژی شیائو، دانشجوی سال آخر، درست قبل از فارغ التحصیلی به بن بست می رسد. پدرش به دلیل سرطان بستری می شود و او چاره ای جز فرصت کار در یک شرکت معتبر ندارد...
ریکی هاتون، بوکسور سابق بریتانیایی، قهرمانی محبوب از طبقه کارگر بود که با روحیه جنگنده و عشق خود به مردم، توانست قلب میلیونها نفر را در سراسر جهان به دست آورد...
سریال کره ای شکارچی شهر یک سریال بر اساس رمان بین المللی معروف ژاپنی آقای تی سو کاهاجو است.این رمان هنگامی معروف شد که کشور کره اولین فیلم از روی این داستان تولید کرد که بعد از آن توجه جهان به این رمان معطوف شد. سریال شکارچی شهر فضای سریال را با حفظ ساختار اولیه از توکیو ۱۹۸۰ به سئول ۲۰۱۱ تبدیل کرده .لی یونگ سو با بازی ستاره محبوب کره لی مین هو در گروه شبکه ارتباطی خانه آبی کار می کند و مدرک دکتری در رشته M.I.T دارد.کیم نانا با بازی پارک مین یونگ یک قهرمان ورزشی در رشته جودو است که بعنوان محافظ محل اقامت رئیس جمهور کار می کند.کیم نانا در نهایت درگیر مثلث عشقی لی یونگ سو و لی چون هیوک با بازی کیم یونگ جو می شود.این سریال فوق العاده زیبا و دیدنی در کره بسیار محبوب شد...
رینتارو، یه دانشآموز مدرسه چیدوری، به خاطر قیافهش همیشه بهعنوان آدم ترسناک دیده میشه و از بقیه فاصله میگیره. یه روز توی شیرینیفروشی با کائوروکو آشنا میشه که بدون پیشداوری باهاش گرم میگیره. ولی کائوروکو از مدرسه کیکوییه، جایی که انگار با چیدوری خیلی فرق داره. داستان، ماجرای جوونانه این دو نفره که به هم نزدیکان، اما انگار فاصله زیادی بینشونه.
درام «خونآشام مخفی من» داستان هان دونگها، جوانیست که به خانهای جدید نقل مکان میکند و با چهار همخانه مرموز آشنا میشود. خیلی زود متوجه میشود که این افراد، هویتی پنهان دارند و به طرز عجیبی به رایحه خون او جذب شدهاند. سریال با فضایی ترکیبی از رمزآلودی، عاشقانه و طنز، به بررسی روابط پیچیده میان انسانها و موجودات فراطبیعی میپردازد
Mary Kills People یه درام پزشکی-جناییه که به مسائل اخلاقی و انسانی خیلی عمیق میپردازه. داستان دربارهی یه پزشک اورژانس باتجربهست که در کنار کار رسمیاش، به شکل مخفیانه به بیماران لاعلاج کمک میکنه تا با آرامش و عزت، زندگیشون رو به پایان برسونن. اما وقتی یه کارآگاه باهوش وارد ماجرا میشه، همهچیز پیچیدهتر میشه و بین وظیفه، احساس، و قانون، یه بازی خطرناک شکل میگیره. این سریال با فضای تاریک، شخصیتهای چندلایه، و سوالات اخلاقی جدی، مخاطب رو به فکر فرو میبره و تجربهای متفاوت از درامهای پزشکی ارائه میده.
«ذهن، توضیح دادهشده» (The Mind, Explained) یه سریال مستند وبیه که سال ۲۰۱۹ ساخته شده. این سریال با صدای اما استون (Emma Stone) روایت میشه و درباره اتفاقاییه که تو ذهنمون میافته وقتی خواب میبینیم، اضطراب داریم یا چیزای دیگه.
ریو به امید آرامش دوباره متولد شد، اما به جای آرامش، توی یه بیابون پر از هیولا گیر افتاد. با جادوی آب و جوونی همیشگی، 20 سال از شر مخلوطهای خطرناک و شیطانی نجات پیدا کرد و به یکی از قدرتمندترین جادوگرهای تاریخ تبدیل شد. وقتی با اَبِل، شوالیهای باهوش و نابغه، آشنا شد، مسیر زندگیش عوض شد و یهو توی مرکز توجه جامعه جادویی قرار گرفت. این شد شروع ماجراهای هیجانانگیز جادوگر آب!
داستان نُه (9-nine) دربارهی شهر شیرومیتسوگاوا (Shiromitsugawa) هستش، جایی که یه سری اشیای عجیب و غریب به اسم آرتیفکتها وجود دارن و به کسایی که ازشون استفاده میکنن، قدرتهای خاص میدن. این داستان دربارهی اعتماد و عشقیه که بین شخصیت اصلی و قهرمان زن داستان کمکم شکل میگیره. از طرفی هم یه ماجرای مرموز قتله، جایی که اونا دنبال پیدا کردن قاتلی هستن که پشت یه سری قتلهای عجیب و غریب با قدرتهای ماوراییه.
ناتانی نائوفومی، اوتاکویی که هیچ ویژگی خاصی نداره در کتابخانه کتابی را پیدا میکند که او را به دنیایی دیگر احضار میکند و به او ماموریت داده میشود که با ملحق شدن به دیگران با امواج فاجعه بجنگد. او با تصوراتی از یک ماجراجویی بزرگ گروه خود را تشکیل میدهد، اما فقط پس از چند روز به او خیانت میشود و همه پول و احترام و مقامش را از دست میدهد. ناتوان از اعتماد دوباره به دیگران، بردهای به نام رافتالیا را به خدمت میگیرد و عازم امواج و دنیا میشود. ولی آیا او واقعا راهی برای تغییر این وضعیت میتواند پیدا کند؟ این داستانیست ماجراجویی فانتزی درباره برخاستن مردی که همه چیزش را از دست داده.
لوآ (Lua) کاندیدای قدیسهست و میتونه بقیه رو شفا بده، ولی با یه دردسر: زخمهای اونا رو به خودش منتقل میکنه. به همین خاطر، بقیه اذیتش میکنن و بهش لقب "قدیسهی سقوطکرده" دادن. اما لوآ چون آریان (Arianne)، دوست صمیمیش، همیشه پشتشه، زیاد به دل نمیگیره. یه روز که فرمانده گرت (Commander Garrett)، عشقش، تو حمله یه هیولا نزدیک مرگ میشه، لوآ جونشو نجات میده، ولی خودش تا مرز مرگ میره. وقتی به هوش میاد، میبینه همه تعریف و تمجیدا به اسم آریان نوشته شده و تازه میفهمه دوستش چه جور آدمیه. لوآ که حسابی بهم ریخته، یهو با شاهزاده دوم روبهرو میشه که یه پیشنهاد جذاب بهش میده. حالا لوآ تو زندگی جدیدش به عنوان یه شرور چیکار قراره بکنه؟
هفت سال بعد از یه فاجعه وحشتناک که بشریت رو نابود کرد، شهر کامیتسوباکی مثل یه ستاره علم و پیشرفت میدرخشه. اما تو گوشه و کنارش، هیولاهای تسرکتور که از سیاهی وجود آدما به وجود اومدن، قایم شدن. فقط پنج تا دختر به اسم ویچلینگ که آهنگای تصفیه میخونن، جلوی این هیولاها وایستادن. با هر نُت، هم برای آرامش شهر میجنگن، هم برای درست کردن یه دنیای داغون.
سریال کرهای My Bias is Showing! محصول سال ۲۰۲۵، یک درام عاشقانه با فضایی گرم و طنزآمیز است که به زیبایی دنیای طرفداری و مرزهای میان واقعیت و خیال را به تصویر میکشد. داستان درباره معلمیست که بهطور غیرمنتظره با ستاره محبوبش از گروه آیدل A-One روبهرو میشود و درگیر موقعیتی پیچیده و غیرمنتظره میگردد که زندگی حرفهای و شخصیاش را تحت تأثیر قرار میدهد. این سریال با نگاهی لطیف و انسانی، مفاهیمی چون هویت، فاصله اجتماعی، و صداقت را در قالبی سرگرمکننده و احساسی بررسی میکند، بیآنکه جزئیات کلیدی داستان را فاش سازد.
پس از پروازی متلاطم اما عادی، مسافرین و خدمۀ هواپیما متوجه میشوند که در دنیا پنج سال گذشته است، اما برای آنها زمانی نگذشتهست.و بزودی معمای تازهای آشکار میشود
ایئوری کیتارا، وقتی میخواد بره دانشگاه، تصمیم میگیره توی مغازه غواصی عموش، گرند بلو، که تو ایزو هست زندگی کنه. ایئوری خیلی دلش میخواد زندگی دانشجویی رو با صدای موجها، آفتاب داغ و دخترعموی خوشگلش که باهاش همخونهست تجربه کنه! اما، یهو با یه سری پسر زورگو که دارن سنگ-کاغذ-قیچی بازی میکنن روبرو میشه و آخرش مجبور میشه عضو باشگاه غواصی دانشگاه، پیکابو، بشه!
«میخوام تو دبیرستان غوغا کنم!» رناکو آمائوری (Renako Amaori) که راهنمایی رو تنها بوده، حالا میخواد تنهایی رو بیخیال شه و تو دبیرستان یه شروع باحال داشته باشه. قیافه جدید؟ داره. نگاه جدید؟ یه کم. ولی ادای آدمای پررو و برونگرا رو درآوردن خیلی رو مخه... مخصوصاً وقتی تو وجودت یه درونگرای حسابی هستی و فقط داری نقش بازی میکنی. بعد یه سری دختر میریزن تو زندگیش و همهچیزو زیر و رو میکنن: مای اودوکا (Mai Ouduka) – یه سوپرمدل که انگار از مجله دراومده، آجیسای سنا (Ajisai Sena) – یه دختر مهربون و آروم، ساتسوکی کوتو (Satsuki Koto) – یه قشنگهی سرد و یخی، کاهو کویاناگی (Kaho Koyanagi) – یه دیوونهی بامزه که همهچیزو به هم میریزه. رناکو هر روز داره خودشو جر میده که به زندگی دبیرستانی رویاییش برسه. ولی یهو یکی میگه: «فکر کنم عاشقتم.» «چی؟! مگه قرار نبود فقط رفیق باشیم؟» رفیق جونجونی؟ دوستدختر؟ این دخترا تو یه دنیای پر از احساسات قاطیپاتی گیر کردن، میخندن، اشک میریزن و بازم ادامه میدن. یه کمدی عاشقانهی باحال و پرهیجان از زندگی دخترای دبیرستانی – خودتو برای این شلوغی آماده کن!
در ژاپن امروز ارائه خدماتی مثل اجاره دوست دختر نرمال شده. کازویا کینوشیتا وقتی که دوست دخترش اون رو ترک کرده، دانشجویی که از نظر احساسی شکسته، تلاش میکنه که جای خالی قلبش رو با یک دوست دختر اجاره ای پر کنه. بعد معلوم میشه که دوست دختر اجاره ایش همکلاسی و همسایه اونه...
«هاناکو-سان، هاناکو-سان... تو اونجایی؟» در آکادمی کامومه، شایعات زیادی درمورد هفت راز مدرسه وجود دارد که یکی از آنها هاناکو- سان است. گفته میشود که او سومین اتاق دستشویی در طبقهی سوم ساختمان قدیمی مدرسه را اشغال میکند.نِنه یاشیرو، یک دختر دبیرستانی عاشق چیزهای اسرارآمیز و رمزآلود که رویای چیزهای عاشقانه را دارد، به این دستشویی جن زده قدم میگذارد … اما هاناکو-سانـی که او ملاقات میکند اصلاً آن هاناکو-سانـی نیست که او تصورش را میکرد! هاناکو-سانـه آکادمی کامومه... یک پسر است!
یو یوتانی (Yū Yutani)، دانشآموز سال اول دبیرستان، با جدیت تلاش میکند نقش یک دختر سرکش را بازی کند تا نظر آتوری میزوتوری (Atori Mizutori)، رئیس کمیته انضباطی و چهره محبوب مدرسه، که به نوعی «مادونای» آنجاست، به خود جلب کند.
شیگرو یوشیوکا (Shigeru Yoshioka) بعد از اینکه به ناحق گفتن یه جرم جنسی کرده، حسابی روحش ضربه خورد و خودشو تو خونه حبس کرد، شد یه نیت (NEET). از قیافهش اصلاً خوشش نمیاد و فکر میکنه دیگه آیندهای نداره. یه روز تو اینترنت یه شایعه میبینه که میگه میتونی تو یه دنیای دیگه از نو شروع کنی. واسه همین، یوشیوکا قبول میکنه با یه قیافهی داغون بره تو یه دنیای فانتزی، ولی تو عوضش قدرتی مثل یه خدای واقعی گیرش میاد!