در آیندهای پادآرمانشهری، مقامات عدهای را مجبور به شرکت در بازیای در محیط واقعیت مجازی میکنند. این شرکتکنندگان در این بازی با دایناسورها به نبرد میپردازند و تا سرحد مرگ با یکدیگر رقابت میکنند.
گیادا دی لورنتیس و اریک گارسیا، طراح معروف، با همکاری یکدیگر آشپزخانههایی زیبا و کاربردی برای خانوادههای نیازمند طراحی میکنند که زندگی آنها را متحول میسازد.
این مستند، ضمن کاوش در مسیر شغلی پیشگامانهی باربارا والترز، نقش تأثیرگذار او را در روزنامهنگاری تلویزیونی بررسی میکند. همچنین، این فیلم به موضوعاتی چون تبعیض جنسیتی، جاهطلبی و چالشهای پیش روی زنان برای دستیابی به موفقیت میپردازد.
این مستند تکاندهنده، قتل حلنشده ونوس اکستراواگانزا، ستاره فیلم «پاریس در حال سوختن است» را دنبال میکند. در این فیلم، هر دو خانواده ونوس، یعنی خانواده بیولوژیکی و خانواده بالروم، به هم میپیوندند تا به دنبال حقیقت و بزرگداشت میراث او باشند.
به دنیای هولناک «قصههای بلک منور» قدم بگذارید؛ فیلمی که از قرن چهاردهم میلادی شروع میشود و تا پایان جهان، پیوند ناگسستنی یک خانواده را با مرگ روایت میکند.
این مستند نشان میدهد که آتشسوزی برج گرنفل در سال ۲۰۱۷ با تصمیمات مقامات و شرکتها قابل پیشگیری بوده است. بازماندگان، خانوادهها و آتشنشانان نیز جزئیات این فاجعه را که منجر به مرگ ۷۲ نفر شد، روایت میکنند.
داستان درباره سه گروه از افراد است: باورمندان به انسان، بیباوران و سوءاستفادهکنندگان. یو-جونگ، مربی خوشقلبی که به ذات خوب انسانها اعتقاد دارد، با سون-هی آشنا میشود، تاجری که به او علاقه نشان میدهد. یو-جونگ برای محافظت از خانوادهاش از سون-هی دوری میکند، اما حادثهای ناگهانی در همان شب، سون-هی را کاملاً تغییر میدهد و...
کامل که در آستانه تعطیلات، مجبور به تغییر برنامه و سفر به زادگاه خود همراه با مادرش میشود، سفری طولانی را با خانواده در رنو ۲۱ به مقصد مراکش آغاز میکند. این سفر، خاطرات و کینههای قدیمی را زنده کرده و در عین حال، استحکام و زیبایی پیوندهای خانوادگی آنها را نمایان میسازد.
پسری شانزده ساله برخلاف انتظار خانوادهٔ طبقهٔ مرفه خود، حرفهٔ بنایی را با گذراندن دورهٔ کارآموزی آغاز میکند. در محل کار، با همکار اوکراینیِ ملاقات میکند که جهانبینی و زندگی او را متحول میسازد.
"وایاماکس کراش" با بازی دایسا گارسیا، روایتی از مسیر پرشور ایجی راوال، ستارهای از "وایاماکس"، است که جسورانهترین صحنههای او را به نمایش میگذارد.
راب فورد در سال ۲۰۱۰ با پیروزی غیرمنتظره در انتخابات شهرداری تورنتو، منتقدان را غافلگیر کرد. اما دوران مسئولیت او با رسواییهای فزاینده و اتهامات مواد مخدر به آشوب کشیده شد و مورد توجه گسترده رسانههای جهانی قرار گرفت.
دانشآموز دبیرستانی به نام آساها مامییا ناگهان دچار سندروم از دست دادن چهرهی دوران بلوغ میشود و آن را از همه پنهان میکند. تنها کسی که متوجه این مسئلهی غیرعادی میشود، همکلاسیاش هیجیری آساهینا است که با وجود ظاهر جلب توجهکننده و رفتار خشن، فردی با احساس و همدل است.
یک قاتل سریالی که وسواس شدیدی به تناسب اندام و باشگاه دارد، یک توزیعکننده محلی مواد مخدر را میکشد و جسد او را به قصد تأمین پروتئین مصرف میکند. این عمل جنونآمیز به طور ناخواسته باعث شعلهور شدن یک نزاع خونبار و وحشیانه برای به دست آوردن قلمرو میان باندهای رقیب مواد مخدر میشود.
مستند «تایتان: فاجعه اوشنگیت» داستان جاهطلبی استاکتون راش، مدیرعامل اوشنگیت را روایت میکند که رؤیای میلیاردر شدن و نوآوری داشت، اما پروژه زیردریایی او به فاجعه انجامید و نشان داد که جاهطلبی بیش از حد در اعماق اقیانوس میتواند عواقب جبرانناپذیری داشته باشد.
چیتوز-چان پنگوئنی است که در کیوتو زندگی می کند. او از این که با مردم ارتباط برقرار کند و در حالی که با کنجکاوی در خیابان های کیوتو قدم می زند، غذاهای خوشمزه بخورد، لذت می برد. این داستان مکان های محبوب کیوتو مانند معبد کیومیزو، معبد گینکاکو و جیون را از دیدگاه پنگوئن به تصویر می کشد. این یک داستان کوتاه درباره یک پنگوئن نوستالژیک و گرم است که قلب را درمان و تسکین می دهد.
دو هون، کارمند اداری غمگینی که با فست فود زندگی میکند و فقط بین خانه و شرکت رفت و آمد میکند، وقتی مرد همسایه به عنوان هدیه به او برنج شیرین میدهد و سطح قند او را دوباره پر میکند، میدرخشد. مرد همسایه یون سو است که به طور ناگهانی کالج را رها کرد. یون سو صراحتاً اعتراف کرد که فرار کرده است زیرا جرات اعتراف به دو هون را نداشت. اما یون سو که اکنون این موضوع را متعلق به گذشته میداند و دو هون که از آن روز شروع به مراقبت از یون سو کرده است، هر شب با هم شام میخورند. حتی دو هون هم متوجه نشد، احساساتش نسبت به یون سو کم کم داغ می شود... از یک روز آرامش در پختن یک غذای عاشقانه لذت ببرید که هر لقمه ای را مجذوب خود می کند!
داستان درباره دختر جوانی به نام تانیا دگورچاف ( Tanya Degurechov ) است که در خط مقدم جنگ در حال مبارزه است. اون در زندگی قبلی خود در ژاپن یک کارمند بود ولی یک نفر اون رو میکشه و بخاطر غضب خداوند به شکل دختری کوچک دوباره تولد یافته. به عنوان تانیا در دنیایی که جادو به لطف خداوند وجود داره تناسخ پیدا میکنه.
حالا سال ۲۰XX است. زمین توسط هیولاهایی که “دشمن بشریت” نامیده میشدن مورد حمله قرار دادند. برای جلوگیری از خطرات آینده، مدارس خصوصی با نوجوانان با استعداد درست شد. “با استعداد” ها قابلیتهای عجیب و غریب دارند که قوانین طبیعت را نادیده میگیرند. در بین همین “با استعداد” ها یک نفر عجیب و غریب هست که هیچ قابلیت خاصی نداره ولی به یکی از این مدارس رفت. داستان ما دربارهی همین نفر عجیب و غریب هست که فقط با استفاده از ذكاوت و حیله گری سعی داره دشمنان بشریت رو شكست بده.
داستان سریال در مورد سه کارگر به نامهای کورال، وندی و جینا است که در یک کلوب شبانه کار میکنند. آنها در پی وقوع یک حادثه، از واسطهی خود و افراد جنایتکار او در حال فرارند و فقط سعی میکنند «پنج دقیقه بیشتر» زنده بمانند.
«دیگه فقط واسه خودم زندگی میکنم!» تنها چیزی که قویترین قاتل جهان تو زندگیش میدونست، اجرای دستورات بالادستیهاش بود— تا اینکه اونا تصمیم به کشتنش گرفتن. او با افسون یک الهه به زندگی برگشت، به دنیایی مملو از شمشیر و جادو. به او فرصتی اعطا شد تا اینبار زندگیاش را تغیر دهد. اما به همین سادگی هم نیست... او باید یک ابر قهرمان را که قصد نابودی جهان را دارد شکست دهد. بزرگترین قاتل ما که حالا با اسم «لوف تواتا دِ» شناخته میشد، سر قاتل ما بسیار شلوغ بود مخصوصا به دلیل تمام دخترانی که او را احاطه کرده بودند. شاید لوف قاتلی بینظیر بوده، اما چگونه از پس حریفانی با قدرتهای جادویی بر خواهد آمد؟
رایزل از خواب ۸۲۰ سالِ خود بلند میشود. او لقب مخصوص نوبلِس (اشراف زاده) که اشرافزادهای اصیل و محافظ دیگر اشرافزادهها است را دارا میباشد. در تلاش برای محافظت از رایزل، خدمتکار او فرانکشتاین او را در دبیرستان یه-رن ثبتنام میکند، جایی که در آن رایزل عادات و کارهای روزمره دنیای انسانها رو از طریق همکلاسیهایش یاد میگیرد. هرچند، یونیون (اتحاد) یک سازمان مخفی قدرتمند با ارتباطاتی در سراسر زمین و هدف حکمفرمایی بر دنیا، انسانهای اصلاح شدهای رو میفرستد و به تدریج در زندگی رایزل دخالت میکند. همین باعث میشود که رایزل از نیروی قدرتمند خود برای محافظت ...
پس دقیقاً چه اتفاقی میافتد وقتی هاچیمان هیکیگایا، یک دانشآموز دبیرستانی منزوی که هیچ دوستی ندارد، به دوست پیدا کردن علاقهای ندارد و باور دارد که تجربههای دبیرستانی عالی که همه معمولاً دربارهشان حرف میزنند، یا وهم هستند یا دروغ محض، توسط یک عضو خیر هیئت علمی مجبور میشود به باشگاه “خدمات داوطلبانه” که فقط یک عضو دارد، یعنی یوکینو یوکینوشیتا، بپیوندد؟ یوکینو کسی است که باهوش و جذاب است و به طور کلی فکر میکند که همه در مدرسهاش از او پایینتر هستند.
کنزو تنما یک جراح مغز است که در بیمارستانی در آلمان مشغول به کار میشود. و پایه های پیشرفت را یکی پس از دیگری رد میکند و به موفقیت و اعتبار بسیار بالایی می رسد. و با “اوا” دختر رئیس بیمارستان نامزد میشود. اما تنما مخالف سیاست های بیمارستان در قبال بیماران است. و پیوسته و همیشه در پی راهی برای عوض کردن این سیاست ها است. روزی دو زخمی که دو قلو و برادر هستند را به بیمارستان میاورند که یکی از انها زخم گلوله ای در سر دارد و دیگری کلماتی عجیب را با خودش زمزمه میکند که راجع به کشتار و… است. بعد از مدتی از بستری این دو مجروح بیمار دیگری که یک شخصیت سیاسی بزرگ و معروف هست نیز در بیمارستان بستری میشود و تنما تصمیم میگیرد بر خلاف سیاست های بیمارستان عمل کند. و به جراحی بیماران اولی بپردازد با این تصمیم بیماران اول نجات میابند اما سیاستمدار جان خویش را از دست میدهد به این ترتیب تنما همه زندگی پزشکی اش و حتی نامزدش را از دست میدهد …پس از برکناری تنما قتل های مرموزی در بیمارستان به وقوع میپیوندد و اکثر دکتران به طرز مرموزی به قتل میرسند که رییس بیمارستان نیز جز مقتولین هست به این ترتیب چشم همگان به سوی تنما برمیگردد و او که بی گناست حالا تبدیل به یک قاتل فراری شده چطور می تواند بیگناهی خود را ثابت کند ..
در کودکی، ماسامونه تحت تاثیرات منفی دختر ثروتمند و زیبایی به نام آکی قرار گرفت. او تصمیم گرفت تغییر کند و به عنوان یک دانشآموز دبیرستانی خوشتیپ بازگردد تا از عذابدهندهاش انتقام بگیرد. با کمک خدمتکار آکی، ماسامونه شروع به ساخت رابطهای با آکی کرده و قصد دارد قلب او را بشکند. با این حال، همانطور که دوستی او با آکی شروع به رشد میکند، ماسامونه شروع به پرسیدن از اهداف نقشههای شرورانه خود میکند.
«دوريت كوچولو» يكي از بهترين اقتباسهاي تصويري از آثار چارلز ديكنز اين نويسندهي كلاسيك است وداستان دختري صبور و پرتلاش به نام ايمي دوريت است كه پدرش به زندان مي افتد.در اين مجموعه حوادث و وقايعي اتفاق مي افتد كه نشان دهنده سختي ها و مشقاتي است كه دوريت تحمل مي كند. او براي تامين هزينه هاي زندگي به گلدوزي و خياطي مي پردازد تا اينكه مردي به نام آقاي كلنام باعث آزادي پدر او از زندان مي شود و ثروت بسياري نصيب خانواده دوريت مي شود و ...
تسوموگی مدیر جدید گروه آیدلیش 7 (IDOLiSH7) است که باید هفت خواننده جوان را به ستارههای محبوب تبدیل کند. هر یک از آنها شخصیت و پیشینهای منحصر به فرد دارند. تسوموگی باید همه آنها را آموزش دهد و به آیدلهای معروف تبدیل کند، در حالی که با سختیهای صنعت سرگرمی مبارزه میکند.
ماتسو یورانو، دانشجوی عشق کتاب که تازه مجوز کتابداری اش را دریافت کرده و انتظار می رود پس از فارغ التحصیلی وارد شغل رویایی اش شود، در حین زلزله بسیار شدیدی زیر دسته ی بزرگی از کتاب هایش گیر کرده و می میرد. به منظور مطالعه کردن بیشتر آرزوی تجدید حیات می کند، او به دنیایی با ادبیاتی سطح پایین و تعداد اندکی کتاب فرستاده می شود. به عنوان دختر 5 ساله یک سرباز،مین، به زندگی باز می گردد. مهم نیست مه چقدر شوق به مطالعه دارد، هیچ تابی آن اطراف پیدا نمی شود. اگر کتابی نیست پس چه کار کند؟ خودتان آن ها را می سازید... هدف او، این است که هر طور شده کتاب دار شود و مطالع کند. در ابتدا او شروع به ساختن آن ها می کند.
این سریال روایتی را به تصویر میکشد از شخصی دو رگه ای از ایرلند و کری، که در کانادا به مبارزه با شرکت هادسون بی پرداخته است. این شرکت قدرتمند سعی دارد تا تجارت پوست حیوانات را در دست بگیرد.
اوه جی سو (Kim Dong-Hee) دانش آموز نمونه مدرسه ایست که برای پرداخت شهریه مدرسه خود مجبور به انجام کار خطرناکی میشود که در نهایت آن کار به یک جنایت تبدیل شده و او را گرفتار کرده و به یک جنایتکار تبدیل میشود ، در همان دبیرستان ، سئو مین هی (Jung Da-Bin) و بائه گیو ری (Park Joo-Hyun) دیگر دانش آموزانی هستند که پای آنها هم به این جنایت کشیده میشود و…
به نظر میرسد خونآشامها در میان انسانها زندگی میکنند. البته دولت از وجود آنها خبر ندارد، چون ظاهرشان با انسانها تفاوتی ندارد. آنها هم نیازی به خوردن خون ندارند، اما وقتی حس میل یا عصبانیت به آنها دست میدهد، میتوانند به هیولایی کنترل ناپذیر تبدیل شوند.
"سم" نوجوانی 18 ساله که مبتلا به اختلال اوتیسم است، به این فکر می افتد که دیگر وقت آن رسیده تا دوست دحتری برای خود پیدا کند. این تصمیم و استقلال طلبیِ "سم"، باعث می شود مادرش نیز تغییر را بپذیرد و در این راه که زندگی اش را برای همیشه تغییر میدهد کنار او باشد...
یوتو آیاسه، یک دانش آموز معمولی، در کتابخانه مدرسه به طور تصادفی متوجه می شود که هاروکا نوگیزاکا، یک دانش آموز زیبا، باهوش و ثروتمند، یک طرفدار سرسخت انیمه و مانگا است. یوتو به هاروکا قول می دهد که این را مخفی نگه دارد و...