هنری و نورا که سالها رابطهای عاشقانه و همکاری هنری نزدیک داشتهاند، با ورود هنری به دنیای سینما و به خطر افتادن پروژه تئاترشان، دچار اختلاف میشوند و به این سوال میرسند که آیا عشق بدون تملک امکان دارد؟
این داستان زندگی آنتونیا، عکاس جوان اهل کورسیکا است که در دوران آشوبهای سیاسی جزیره، از دهه هشتاد تا اوایل دهه دو هزار، تجربههای مختلفی را در زندگی شخصی و اجتماعی پشت سر میگذارد. او در این مدت، شاهد تغییرات و تحولات نسل خود بوده است.
جولیا، جوانی است که به موتور سواری علاقهمند است و با یک گروه از سوارکاران خاکی آشنا میشود که با سرعت کامل پرواز میکنند و حرکاتی را اجرا میکنند. او شروع به نفوذ در جهان مردان میکند، اما یک حادثه، قابلیت وی را برای سازگار شدن با آنها به خطر میاندازد...
ویکی با مادرش جوآن و پدرش جیمی زندگی می کند، مردی که در تلاش برای یافتن جای خود است. خاله ویکی، جولیا، پس از آزادی از زندان، حضورش گذشته را به شیوه ای خشونت آمیز و جادویی بازمی گرداند...
آلن و ماری به خانه رویاهای خود در حومه شهر نقل مکان کردند. اما مشاور املاک به آنها هشدار می دهد که آنچه در زیرزمین است ممکن است زندگی آنها را برای همیشه تغییر دهد...
داستان در مورد رابطه میان یک دبیر زبان اسپانیایی و یک دختر مزرعه نشین است. اما زمانی که پدر دختر مزرعه نشین سکته مغزی می کند او چاره ای ندارد جز اینکه به خانه بازگردد و کمکیار مادرش باشد. اینجاست که رابطه آنها تحت شعاع قرار میگیرد و...