Call Me by Your Name
7.9 (میانگین رآی 185,829 نفر)
93 نمره منتقدین
5.9 امتیاز کاربران ( 198 رای)

Call Me by Your Name ( 2017 )

تاریخ انتشار : 2017/12/07
در سال 1983 در شمال ایتالیا ، پسر هفده ساله ای به نام الیو دنیای جدیدی را در رابطه جدیدش کشف می کند که مسائل گوناگونی را برایش رقم می زند و…
Call Me by Your Name
  • توضیحات :

    نسخه هایی که با این نماد CC نشان داده شده‌اند شامل زیرنویس چسبیده فارسی هستند که در زمان پخش قابل فعال سازی هستند.

    کیفیت: BluRay 2160p 4K حجم : 6.14 گیگابایت انکودر: YIFY
    کیفیت: BluRay 1080p حجم : 2.43 گیگابایت انکودر: YIFY CC
    کیفیت: BluRay 1080p x265 - 10 bit حجم : 2.05 گیگابایت انکودر: RARBG CC
    کیفیت: BluRay 720p حجم : 1.17 گیگابایت انکودر: YIFY CC
    • fa_shinobi
      آیا این نقد برایتان مفید بود ؟
      fa_shinobi
      چهارشنبه, ۱۶ اس‍ ۱۳۹۶ ساعت ۱۵:۴۶
      نقاط قوت
      نقاط ضعف
      فیلم "مرا با نامت صدا کن" فیلمی در ژانر درام و عاشقانه است که در چهار بخش اسکار نامزد و برنده بهترین فیلمنامه اقتباسی شد. فیلم با بودجه 3.5 میلیون دلاری، 7 برابر فروش داشت. در همه فیلم موسیقی متن وجود ندارد و سعی شده است تمایلات به همدیگر واقعی‌تر بنظر برسد و با اجبار القا نشود. اُلیور که برای تحقیقات به ایتالیا آمده 99 درصد وقتش با تفریح می‌گذرد. در طول فیلم رابطه‌های زیادی بین دخترها و پسرها وجود دارد و احساسات مختلفی رد و بدل می‌شود، همه در خیلی مواقع در حال سیگار کشیدن هستند و پدر و مادر اِلیو فقط در حال لبخند زدن هستند.
      الیور(آرمی همر) شخصیت محکم خودش را در طول فیلم به خوبی نشان می‌دهد و تا آخر آن را حفظ می‌کند. بنظر من بازی الیو(تیموتی شلمی) در اوایل فیلم چندان پر رنگ نبود و نمی‌شد تحت تاثیر قرار گرفت، حتی با نشون دادن بیماری و بالا آوردن‌های الیو که برای بیشتر کردن بار رمانتیکی فیلم بود. منم یاد بازی کیسی افلک در فیلم Manchester by the sea افتادم که نقشش شبیه به الیو بود. اگه این فیلم رو دیده باشید احتمالا خیلی زود با کارکتر اصلی فیلم ارتباط برقرار می‌کنید و همذات‌پنداری می‌کنید. بازی شلمی در یک چهارم پایانی فیلم پر رنگ میشه و کم کم صحنه‌های احساسی شروع میشه و آخرش هم اوج کاره.
      لوکیشن‌های طبیعی و بکر به کمک فیلم‌برداری خوب چنان حسی به آدم میده که خودت رو می‌تونی همونجا ببینی. اما صحبت در مورد طراحی لباس که برخی از دوستان اشاره کردن خیلی چیزی به چشم نمیاد، چون اصلا به خاطر محیط تابستونی اکثرا بدون لباس هستن. یا صحبت در مورد صحنه‌های نامتعارف فیلم؛ تمیزکاری بعد از هم‌آغوشی روی تخت و اون صحنه هلوی معروف و گاز زدن بعدش همچین "هیچی" هم نیست. فیلم برای بهترین ترانه نامزد اسکار شده نه موسیقی متن. انصافا هم فوق‌العاده است. اگر مشکلی با جنس موافق دارید شاید بتونید ترانه رو در مورد جنس مخالف در نظر بگیرید و لذت ببرید. یه نکته منفی فیلم این بود که از فراموش نکردن همدیگه صحبت کردن و همه می‌دونیم که چه جنس مخالف و چه موافق، چه در فرهنگ ما و چه غربی، این کار توصیه نمیشه. ولی نکته بسیار مثبت فیلم توجه به احساسات نوجوون‌هاست حتی اگر مطابق میل همه نباشه. دیالوگ‌های قشنگی هم این وسط رد و بدل میشه(مثلا از طرف پدر یا الیور). اگر مذهبی هم باشید باز این نکته می‌تونه برای شما آموزنده باشه.
      در مجموع نمیشه گفت فیلم بدیه اما مطمئنا نمادگرایی این فیلم رو یه لول بالاتر آورده. شاید بشه با فیلم Wind River مقایسه کرد. هر چند که فیلم عاشقانه نیست و تفاوت‌هایی وجود داره اما اونجا هم فیلم ریتم آهسته‌ای داره، مشکلات درونی و دغدغه‌ها آزار میده، لوکیشن‌های طبیعی وجود داره(نه تابستونی، بلکه زمستونی)، بازی خوب و صحنه‌های تاثیرگذار در آخر فیلم، دیالوگ‌های موندگار، تراژیک بودن و... . اما در نهایت این فیلم خیلی مظلوم واقع شد.
    • gmwow
      آیا این نقد برایتان مفید بود ؟
      gmwow
      دوشنبه, ۱۴ اس‍ ۱۳۹۶ ساعت ۱۶:۴۰
      • نقش آفرینی بازیگران :
      • موسیقی متن :
      • تأثیرگذاری :
      • داستان کلی :
      نقاط قوت
      نقاط ضعف
      سه فیلم “لوکا گواداگنینو” از سه‌گانه “میل” (Desire)، همگی به نوعی حول محور موسیقی روایت می‌شوند. این فیلم‌ساز ایتالیایی از آثار مدرن–کلاسیک “جان آدامزِ” آهنگ‌ساز، کمک می‌گیرد، تا تنش درام “من عشق هستم” (I Am Love) سال ۲۰۰۹ را روایت کند، درحالی که “صدای آب بزرگتر” (A Bigger Splash) سال ۲۰۱۵، که داستانش پیرامون یک خواننده راک خیالی و عشق سابقش است، به همراه لب‌خوانی “نجات احساسی” (Emotional Rescue) گروه “رولینگ استون” به اوج می‌رسد. اما این آخرین فیلم عاشقانه این سه‌گانه، “مرا به نامت صدا کن” است، که عشق و علاقه عمیق این فیلم‌ساز به موسیقی را با مرزهای ژرف هنر، رستگاری و آرامش پنهان شده در آن، پیوند می‌زند.

      این فیلم را “جیمز ایوری” از رمانی نوشته “آندره آکیمان” در سال ۲۰۰۷، اقتباس کرده است، و داستان آن در ایتالیای شمالی و تابستان سال ۱۹۸۴ دنبال می‌شود. “الیو” (با بازی “تیموتی شالمت“)، پسری ۱۷ ساله است که به زیبایی پیانو نواخته، و رابطه‌ای خاص و محکم میان او و “الیور” (با بازی “آرمی همر“) شکل می‌گیرد. الیور استاد دانشگاه و از دوستان پدر الیو، آقای “پرلمان” (با بازی “مایکل استاهبارگ“) است که به عنوان دستیار و برای کمک در تحقیقاتش، او را به ویلای خانوادگیشان دعوت کرده است. عاشقانه‌ای در قالب دوستی، از میان علایق مشترک آن‌ها متولد می‌شود: آثار باخ و دبوسی که الیو می‌نوازد، و آثار گروه “خزهای روانگردان” که الیور را در یک مهمانی غرق رقص، و الیو را غرق تماشای او می‌کنند. در یکی از احساسی‌ترین صحنه‌های فیلم، الیور، به تحسین الیو می‌پردازد، و سپس این دو مرد، که در مکان یادبودی از جنگ جهانی اول هستند، عشقشان را ابراز می‌کنند؛ به معنای واقعی کلمه، رد شدن از مرز‌های تاریخ.

      “مرا به نامت صدا کن” حقیقتا داستانی سرراست از بزرگ‌شدن است که بهترین لحظات آن زمانی رقم می‌خورند که روابط میان الیو و الیور، و الیو و پدرش، معنایی فراتر از ظاهر روزمره‌ به خود می‌گیرند، و گواداگنینو روایتی بسیار زیبا برای آن‌ها می‌یابد. لطافت عاشقانه این فیلم، توام است با کراس‌فیدهای رویایی، فوکوس‌های نرم و موسیقی دیجیتال در عمق موسیقی متن غیر‌دیجیتال (در میان آن‌ها دو آهنگ جدید از “سوفجان استیونز” و “ماریس راول” به نام‌های “یک قایق” و “اقیانوس” نیز شنیده می‌شوند). فیلم‌برداری گواداگنینو گاه خارق‌العاده می‌شود، بازیگرانش مانند اثری هنری در جای خود قرار دارند، همچون مجسمه‌هایی که آقای پرلمان از مدیترانه با خود می‌آورد. این بیشتر از همه در مورد الیور صادق است، آدونیس بزرگی که از آن سوی مرزها نزد الیو آمده است. گواداگنینو طوری او را در قاب تصویرش جای می‌دهد، که می‌خواهد الیو او را ببیند، قاب شده در درها و پنجره‌ها در حالی که نور خورشید تابستانی چهره‌اش را روشن کرده است.

      بخوانید: درخشش دنزل واشنگتن در فیلم “آقای رومن جی اسرائیل”

      در قسمتی از فیلم، گواداگنینو، داستان را با قافیه‌ای بصری همراه می‌کند، الویر در کنار استخر حمام آفتاب می‌گیرد، در حالی که یکی از مجسمه‌های آقای پرلمان کنار ساحل افتاده است. گاهی، فیلم‌سازان زیادتر از حد برچنین صحنه‌هایی تکیه می‌کنند، مانند صحنه‌ای دیگر که پدر الیو در حال صحبت با الیور است، می‌گوید که مجسمه‌هایی که جمع می‌کند او را دعوت می‌کنند تا در آن‌ها عطش میل را زنده کند. اما درام “مرا به نامت صدا کن” همواره به سادگی ظاهرش نیست، صحنه‌ای در اواخر فیلم به آقای پرلمان اختصاص دارد، عنصری کم اهمیت‌تر در این فیلم، و عشق او به هنر و سایه ‌غم‌انگیز آرزوهای برباد رفته‌اش که هنوز از زندگی‌اش عبور نکرده است.

      ظرافت خاصی در رشد شخصیت‌ها و قالب اصلی داستان وجود دارد که کمی برای گواداگنینو غیرعادی است، چرا که فیلم‌های او اغلب پرسروصدا و به دنبال کسب توجه است. هیچکس احتمالا رقص دیوانه‌وار “ری فینز” در “صدای آب بزرگتر” را فراموش نخواهد کرد، و یا اینکه به سادگی می‌توان فهمید چرا همه در آن فیلم سریعا محو شخصیت اصلی می‌شدند. همینگونه است که گواداگنینو به لذت “تیلدا اسوینتون” از حرفه‌اش اجازه می‌دهد تا سیلی عظیم از امیال احساسی را در “من عشق هستم” به نمایش بگذارد، فیلمی که نمایش‌دهنده طلسمی جسورانه و پررنگ است، به طوری که اغلب فیلم‌سازان جرئت نمی‌کنند حتی طرفش بروند.

      به نظر می رسد که شیوه گواداگنینو در طول فیلم “مرا به نامت صدا کن” بیشتر محفوظ مانده است و نشانه‌های بسیاری برای اثبات آن وجود دارد، چرا که به عنوان مثال اعتماد او به بازیگرانش و روابط میان آن‌ها را می‌توان به وضوح دید، که البته یکی از جذابترین شداید احساسی را در آن شاهد هستیم، که گاه نفس‌گیر و گاه غم‌انگیز می‌شود، و در هر حال به شکل عجیبی قانع‌کننده گردیده است. شالمت خصوصا بسیار تحسین‌برانگیز است، احساسات جوانان را تصاحب می‌کند، خصوصا سقوط اعتماد به نفس ناشی از آن لحظه‌ای که متوجه می‌شوید شناختی از خود ندارید، و چقدر این فهم می‌تواند ترسناک باشد، موضوعی که در صحنه نهایی فیلم باعث درهم شکستن این بازیگر می‌شود، هرچند که تاحدودی این صحنه را بی‌اهمیت می‌دانیم. اما هیچ دلیلی وجود ندارد که باور گواداگنینو به بازیگرانش نیاز به جلوگیری از هنرنمایی آنان در طول کارشان داشته باشد، و در حالی که “مرا به نامت صدا کن” به تمامی جنبه‌های رابطه عمیق میان الیو و الیور می‌پردازد، لذت کارگردان از انرژی همدردی بصری است که عشق عمیق آن‌ها را بیشتر نمایان می‌سازد.

      همه این دلایل باعث می‌شود این فیلم را، فیلمی باارزش بدانیم که تماشای آن خالی از لطف نیست. اگر شما هم به تماشای آن نشسته‌اید، تجربه خود را با ما در میان بگذارید.

عناوین مشابه

Titanic (1997)
7.9
تایتانیک، قصه عاشقانه‌ی دو جوان از طبقات اجتماعی متفاوت است که در سفر افتتاحیه‌ی بزرگ‌ترین کشتی جهان با هم آشنا می‌شوند. رز، دختری جوان و اشرافی، برای فرار از یک ازدواج اجباری، خود را به دریا می‌اندازد و توسط جک، یک هنرمند فقیر و سرزنده نجات می‌یابد. با وجود مخالفت‌های اطرافیان، عشق بین این دو جوان شکوفا می‌شود؛ اما سرنوشت تلخی در انتظارشان است.